هر چند که این اسکندر فیروز بزرگ بود که در سال 1972 و برای نخستین بار در جریان برگزاری کنفرانس استکهلم، مفهوم توسعه پایدار را مطرح کرد؛ اما باید بپذیریم که ورود جدی مسألهی پایبندی دولتها به پایداری سرزمین را باید به 22 سال پیش مرتبط کرد، زمانی که سومین اجلاس جهانی محیط زیست در ریودوژانیرو برزیل تشکیل گردید. در آن هنگام، رهبران جهان به توصیهی نخبگان خویش، تصمیم گرفتند تا پای پیمانی را امضاء کنند که آرمانش، اجرایی کردن و تحقق دریافتهای مندرج در بند بندِ دستور 21 بود؛ دستوری که نخستین و شاید مهمترین رهاوردش را باید تأسیس کمیسیون توسعهی پایدار CSD - Commission Sustainable Development - دانست؛ کمیسیونی که وظیفهی اصلی آن پایش پیشرفتی است که در حرکت به سوی یک آیندهی پایدار رخ میدهد.
یکی از ضرورتهای اصلی و موضوعات مهمی که در نخستین نشست این کمیسیون مطرح شد، تدوین مجموعهای از استانداردها بود تا برای سنجش و اندازهگیری میزان پیشرفت پایداری مورد استفاده قرار گیرد. در حقیقت، بنیانیترین هدف بکارگیری سازوکارِ پایش و ارزشیابی، بررسی تغییرات ایجاد شده در شرایط محیطی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در نتیجهی مداخلات انسانی و عوامل طبیعی در محیط و نیز اندازهگیری و بررسی کارآیی - Efficiency - راهبردها، سیاستها و طرحهای توسعه است. از این رو، کمیسیون مزبور چارهای نداشت جز اینکه بکوشد تا معیارها و شاخصهایی گویا را در این خصوص تعیین و معرفی کند؛ معیارهایی نسبی و قابل برآورد و از سوی دیگر کلی و همهجانبه، به شکلی که هم نمایشگرِ فشارهای اقتصادی وارد بر بومسازگانها و نظام اجتماعی باشد و هم تأثیر فشارهای وارد بر شرایط فعلی یک سامانهای پیچیده، پویا (و در عین حال باز و تاحدودی انعطافپذیر) را نیز بتواند مشخص سازد.
ادامه دارد ...