ادامه پاکسازی بعثی‌های جنایتکار و وابستگان به رژیم سابق از بدنه دولت و نیروهای مسلح، تلاش برای تشکیل یک هلال شیعی ومنع اقلیت از ارتباط با کشورهای عربی اطراف عراق و سرکوب شدید گروههای تروریستی می‌تواند به برون رفت عراق از بحران امنیتی و سیاسی فعلی کمک کند.

مشکل اجتماعی و سیاسی امروز عراق ریشه تاریخی دارد و به حاکمیت دوران اموی، عباسیان، عثمانی ها، پادشاهان، بعثی ها و ظلم مضاعفی که این حاکمان نسبت به اتباع اهل البیت "ع" روا داشتند باز می گردد.
شیعیان عراق پس از شهادت جانگداز مولای متقیان امیر مومنان علی علیه السلام با ستم های زیادی مواجه شدند و واقعه کربلا اوج جنایتی بود که خاندان پلید اموی در حق فرزندان امام اول شیعیان مرتکب شدند.
بررسی تحلیلی تاریخ عراق در طول 1400 سال گذشته نشان میدهد که اقلیت عراق هیچگاه رفتار منصفانه ای با اکثریت عراق نداشته اند. شرارات و سنگدلی حکام بنی امیه در حق یاران مولای متقیان صفحات تاریخ سیاه این خاندان منفور را پرکرده که یکی از این موارد قتل دردناک عبدالله بن عفیف الازدی سرباز فدارکار و جانباز امام علی علیه السلام بود.
عبدالله بن عفیف الازدی از یاران وفادار و مخلص امام علی علیه السلام بود که دو چشم خود را درجنگها صفین و نهروان از دست داده بود و در واقعه کربلا در کوفه زندگی می کرد.
زمانی که سرهای مبارک امام حسین "ع" و 72 تن از یاران امام را به دربار عبیدالله بن زیاد از کربلا به کوفه آوردند عبدالله بن عفیف جزء حاضران در کاخ عبید الله بود.
زمانی که عبید الله در خطبه خود در برابر بانوی بزرگ کربلا نسبت به خاندان حضرت رسول اکرم "ص" اسائه ادب کرد عبدالله بن عفیف با آنکه نا بینا بود از میان جمع بر خاست و پاسخ دندان شکنی به یاوه گوئی های والی کوفه داد.
عبیدالله دستور داد تا عبدالله بن عفیف را دستگیر اما اطرافیان او که از طایفه "ازد " بودند وی را به منزلش بردند و مخفی کردند اما دقایقی بعد حدود 40 تن از سربازان مسلح عبید الله برای دستگیری وی به منزل عبدالله بن عفیف مراجه کردند.
عبدالله بن عفیف تنها یک دختر جوان داشت و هنگام مراجعه سربازان عبیدالله از آن دختر خواست تا شمشیرش را بیاورد. تصور این صحنه به لحاظ انسانی تا چه حد دردناک است که 40 سرباز با شمشیر،سپر و نیزه بخواهند یک فرد نابینا را دستگیر کنند اما این فرد با شمشیر ساعتها در مصاف با این سربازان بر بیاید وچون فاقد بینائی بود دختر وی، پدر را برای مقابله با سربازان جنایتکار  عبیدالله راهنمائی می کرد و به اصطلاح نظامی "گرای "لازم را به پدر خود می داد.
مثلا هنگامی که سربازان از سمت راست به این پیرمرد نابینا حمله می کردند، دختر جوانش از او می خواست که شمشیر را به سمت راست بچرخاند و همینطور هنگامی که از سمت چپ حمله میکردند." از خوانندگان ارجمند این مطلب خاضعانه می خواهم که در یک لحظه این صحنه دردناک را در ذهن خود به تصویر بکشانند تا ظلمی را که شیعیان عراق از حاکمان خود در طول 1400 سال متحمل شده اند به خوبی مجسم کنند".
سرانجام عبدالله بن عفیف را دستگیر و به نزد عبیدالله ملعون بردند، اما پاسخ شجاعانه آن پیرمرد نابینا به یاوه گوئی‌های حاکم ستمکار کوفه درس عبرتی است که تا ابد در تاریخ درخشان اتباع اهل البیت علیهم السلام باقی خواهد ماند.
هنگامی که عبیدالله دستور داد تا گردن عبدالله بن عفیف را بزنند این پیرمرد جانباز خطاب به عبید الله گفت: من در جنگهای صفین و نهروان آرزو داشتم که خداوند مرا در رکاب مولای متقیان علی ذعلیه السلام به فیض شهادت نائل بگرداند. اما به این آرزو نرسیدم و سرانجام در طول سالهای اخیر از رسیدن به این فیض بزرگ نا امید شدم زیرا تصور می کردم که خداوند مقرر نفرموده که اجر وثواب شهادت نصیب من شود.اما امروز بار دیگر خداوند به من التفات فرمود وچنین اراده کرد که به دست پلیدترین انسانهای روی زمین به شهادت برسم و امروز زیباترین روزهای زندگی سراسر دردناک من تلقی می شود. سرانجام گردن عبدالله بن عفیف در برابر چشم مردم کوفه زده شد و سر او به مدت 3 روز در دروازه کوفه آویزان بود.
این یکی از نمونه های جنایات حکام بنی امیه بود اما جنایات رژیم بعث عراق در حق مردم این کشور فراتر از این جنایات بود که نمونه آن قتل و زنده به گور کردن یک میلیون شیعی در طول حاکمیت رژیم صدام بود. انتظار میرفت که سرنگونی رژیم بعث عراق، نوعی تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز میان اقلیت سنی و اکثریت شیعه بوجود آورد اما متاسفانه این اقلیت تحت هیچ شرایطی با شکل گیری یک نظام دموکراتیک موافق نیست.
شرایط مشابهی نیز در بحرین وجود دارد و یک اقلیت 20 درصدی بیش از 42 سال است که بر اکثریت 80 در صدی حکومت می کند و انواع ستمها را در حق اکثریت مردم بحرین روا می دارد. پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری سابق عراق، شیعیان به این اعتبار که در محیط منطقه ای و عربی خود اقلیت را تشکیل میدهند بر تبهکاری های گذشته اقلیت،خط بطلان کشیدند، زیرا خواهان یک همزیستی مسالمت آمیز و مشارکت جمعی در ساختار نظام جدید عراق بودند.
اما این اقلیت بنای ناسازگاری را گذاشت و با استفاده از گروههای تروریستی القاعده و سلفی های تکفیری و کمک مالی و رسانه ای عربستان و قطر امنیت عراق را بi شدت تحت تاثیر قرار دادند.
صف آرائی اهالی 3 استان سنی نشین الانبار، موصل و صلاح الدین در برابر دولت منتخب و دموکراتیک نوری المالکی تلاش کردند تا از رهگذر اتهام زنی های بی مورد، این دولت را نا کار آمد جلوه دهند
حوادث اخیر فلوجه والرمادی ،تحصن 10 ماهه اهالی الانبار و جریان سازی های خبری رسانه های عربستان و قطر علیه شیعیان و دولت نوری المالکی نشان می دهد که این اقلیت تحت هیچ شرایطی مایل نیست تا در ساختار قدرت عراق با شیعیان مشارکت داشته باشند.
لذا عراق اکنون مرحله خطرناکی را پشت سر می گذارد که برای عبور از این مرحله شیعیان عراق قطعا و بدون تعارفات مرسوم و بدون به کارگیری الفاظ دیپلماتیک به یک دیکتاتور شیعی نیاز دارند. ادامه پاکسازی بعثی های جنایتکار و وابستگان به رژیم سابق از بدنه دولت و نیروهای مسلح، تلاش برای تشکیل یک هلال شیعی و منع اقلیت از ارتباط با کشورهای عربی اطراف عراق و سرکوب شدید گروههای تروریستی می تواند به برون رفت عراق از بحران امنیتی وسیاسی فعلی کمک کند.
در غیر اینصورت اقلیت با کمک عربستان، قطر و اردن و بازسازی نیروهای بعثی درون ارتش و دستگاههای امنیتی علیه دولت نوری المالکی دست به شورش و در نهایت کودتا خواهند زد و شرایط را به قبل از سال 2003 میلادی باز خواهند گرداند.

برای مشاهدۀ وبلاگ حسن هانی زاده در صفحۀ بلاگرهای خبرآنلاین اینجا کلیک کنید 

منبع: خبرآنلاین