دیروز - 23 دی ماه 1392 - به طبقهی دهم ساختمان پردیسان رفتم تا در آیین امضای تفاهمنامه بین سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت بیمه دانا شرکت کنم؛ رخدادی که وقتی برای نخستین بار در ششمین روز از شهریور 1392، خواهان استفاده از فرصت حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی 2014 برزیل به نفع حفاظت از یوزپلنگ آسیایی شدم، شاید حتی خوشبینترین آدمها از جمله آرش نورآقایی عزیز که در پنجمین روز از تیرماه 1392 در گفتگو با نگارنده از این ایده چون یک آرزوی دستنایافتنی یاد میکرد، تصور وقوعش را نمیکرد! میکرد؟ اما حالا این اتفاق خجسته و بی نظیر در تاریخ محیط زیست ایران و شاید جهان رخ داده و وقتی خبرش را ساعتی بعد به آرش دادم، با خوشحالی میگفت: باید جشنی بزرگ برای پاسداشت این موفقیت برپا کنیم.
اما این جشن برای چیست؟ مگر بیمهی 50 میلیون تومانی آن چند قلاده یوزپلنگ باقیمانده در ایران میتواند حضور این تیزپاترین دوندهی جهان را در سرزمینمان تضمین کند؟
پاسخ البته منفی است! منتها اگر بدانیم که علاوه بر آن چند قلاده یوز، 126 محیط بان زحمتکشی هم که مسئولیت حراست از زیستگاه شش میلیون هکتاری یوز در خاور ایران را برعهده دارند هم از مزایای بیمهی مسئولیت مدنی در قبال اشخاص ثالث بهرهمند میشوند، آنگاه موضوع اندکی تفاوت خواهد کرد! نه؟
مهمتر آن که بیمه دانا متعهد شده است که زین پس اگر دامداران منطقه در مواجهه با یوزپلنگ، متحمل خسارت شده و دامشان طعمهی این گربهسان زیبارو چالاک شود، دیگر لازم نیست تا سگهای گله را به جانش انداخته و نفسش را به شماره اندازند و یا با اسلحهی خویش گلولههای سربی را به سویش نشانه روند؛ بلکه بیمه دانا خسارت دام ایشان را نقداً پرداخت میکند.
اینک شما به من بگویید: آیا از این خبر خوشتر برای یوزها هم وجود دارد؟
البته من به شما خواهم گفت: آری!
خبری که به زودی آن را با شما خوبان روزگار در میان خواهم نهاد ... منتها تا آن زمان، خواهش میکنم که به واکنش یک محیطبان زیستگاه یوز، پس از شنیدن امضای این تفاهمنامه دقت کنید!