کتاب «درآمدی بر اقتصاد جمعیت» نگاهی کارشناسی، علمی و متفاوت می‌اندازد به موضوع مهم جمعیت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، با مطرح شدن مباحث جمعیتی و هشدارهایی که درباره کاهش جمعیت داده می‌شود، یکی از نیازهایی که در این زمینه احساس می‌شود انجام کارهای کارشناسی و نگاه‌های علمی از زوایای مختلف به این موضوع است.

این اتفاق در کتابی به نام «درآمدی بر اقتصاد جمعیت؛ نگرش‌ها، روش‌ها و یافته‌ها» افتاده و دکتر محمدجواد محمودی و مهدی احراری از زوایای گوناگون مسائل مربوط به جمعیت را تحلیل و بررسی کرده‌اند. این کتاب شامل فصل‌هایی است از جمله جمعیت و باروری در ادبیات اقتصادی، اثر تحولات فرهنگی، اقتصادی و نهادی بر جمعیت و باروری، تبیین اثرات متقابل جمعیت و اقتصاد.

 آنچه در این کتاب می‌خوانیم و می‌تواند مورد توجه کارشناسان و حتی علاقمندان به مباحث مربوط به جمعیت باشد به این شرح است: جمعیت و مسایل مربوط به آن، ازجمله مسایل چندبعدی و پیچیده جوامع انسانی است که هم تحت تأثیر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... است و هم تأثیر‌گذار بر آن. می‌توان گفت که مسایل جمعیتی و تغییر و تحولات مربوط به آن به قدری گسترده و دارای پراکندگی است که تحت الشعاع و زیر سیطره یک نظریه یا فرمول خاصی قرار نمی‌گیرد، بلکه حرکات جمعیتی خاص در یک جهت ویژه، احتمالا در شرایط زمانی و مکانی متفاوت، علل مختلف و متنوع و بعضاً متضادی داشته است. در کشورهایی که رشد جمعیت بر توسعه اقتصادی تأثیر معکوس دارد، یکی از عوامل مؤثر بر میزان باروری و درنتیجه کنترل جمعیت، بهبود وضع اجتماعی و اقتصادی خانوار‌هاست.

با اطمینان می‌توان گفت تغییر نگرش‌ها و سلایق بر افزایش باروری تأثیر‌گذار است؛ اما سوالی که در این میان باقی است، آن است که تغییر در نگرش‌ها و سلایق چگونه اتفاق می‌افتد و به ویژه عوامل اقتصادی چه تأثیری بر آن دارند.

بر اساس تحقیقات اخیر نهادگرایان جدید، رابطه درهم تنیده‌ای میان فرآیندهای توسعه انسانی وجود دارد که نمی‌توان توسعه اقتصادی- اجتماعی، تغییر فرهنگی و سیاسی را به‌عنوان فرآیندهای مجزا از هم در نظر گرفت.

تحقیقات متنوع و متعددی در حوزه اقتصاد کلان، به ویژه در الگوهای رشد، در رابطه با اثر رشد جمعیت بر متغیر رشد اقتصادی (و سایر متغیرهای اقتصادی)، انجام پذیرفته است اما الگویی برای تأثیر متغیرهای اقتصادی بر رشد جمعیت معرفی نشده است.
در بخش اول؛ نظریات کلاسیک‌های متقدم شامل آدام اسمیت و ژان باتیست سی، مورد بررسی قرار می‌گیرد. سپس نظریات مالتوسی و نئو مالتوسی‌ها ارائه می‌گردد. در قسمت بعد، دیدگاه‌های نظریه پردازان توسعه‌ای مانند هانسن، شومپیتر و تودارو، ارائه می‌شود که دیدگاه‌های تودارو با تفصیل جامعی مورد بررسی قرار می‌گیرد. در ادامه، الگوهای رشد نئوکلاسیک و مدل‌های رشد درون‌زا مبتنی بر تحقیق و توسعه، مطرح می‌شود.

جمعیت، سرمایه انسانی و رشد اقتصادی، آخرین بخش مطالعات نظری الگوهای رشد را در بر می‌گیرد. در بخش بعدی، نظریه رفتار مصرف کننده و اقتصاد باروری خانوار، رویکرد اقتصاد خرد، به طور محدود مطرح شده و سپس نظریه جریان ثروت کالدول ارائه می‌گردد. مدل رشد بهینه رمزی که در مطالعات اخیر به کار گرفته شده نیز در این بخش تبیین می‌شود. مبانی نظری آثار رشد جمعیت بر محیط زیست و اشتغال نیز به طور اجمالی بحث می‌شود. در پایان این فصل نیز مطالعات تجربی انجام گرفته در خصوص رابطه بین رشد جمعیت و باروری با رشد اقتصادی، اشتغال و محیط زیست مورد بررسی قرار می‌گیرد.

بر خلاف الگوهای نظری رشد اقتصادی در حوزه اقتصاد کلان، متغیر جمعیت و باروری از محورهای اصلی و چند بعدی با اثرات متقابل (قابل ارزیابی و سنجش) در مباحث اقتصاد توسعه به شمار می‌روند. نظریات توسعه‌ای نگاه فراتری از الگوسازی‌های متداول در الگوهای کلان اقتصادی داشته و نگاه مکانیکی محدود در این حوزه را به طیف وسیعی از ابعاد متنوع اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نهادی و .... پیوند می‌زند و علاوه بر ایجاد یک بینش چندوجهی، نتایج و تحلیل‌های واقعی‌تری را از علل و عوامل بروز پدیده‌ها تبیین می‌کند. بر این اساس، در بخش دوم؛ مباحث مطروحه برگرفته از دو نگرش توسعه‌ای به جمعیت و رشد اقتصادی که به تفصیل بیان می‌شود.

اولین و مهم‌ترین نظریه توسعه‌ای مورد اشاره در این بخش، مربوط به نظریه تحول و نوسازی فرهنگی رونالد اینگلهارت و ولزل است که بخش عمده مبانی نظری و ادبیات تحقیق این فصل را به خود اختصاص می‌دهد.

در قسمت دوم، نظریات نهادگرایان جدید و به ویژه داگلاس نورث مورد بررسی قرار می‌‌گیرد. اساس این نگرش، بر مطالعات بین رشته‌ای و تأثیر نهادهای مختلف و متنوع حاکم بر یک پدیده مورد بررسی، استوار است.

بر همین اساس، یافته‌های تحقیق در بخش سوم؛ برای هر دو جریان اقتصاد کلاسیک و توسعه مورد آزمون و تحلیل قرار گرفته است. بخش اول تحلیل یافته‌ها، مبتنی بر دیدگاه کلان رشد بوده و آثار رشد جمعیت و باروری کل را بر اساس سناریوهای مختلف، برای سه شاخص اقتصادی؛ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP)، اشتغال و CO2، الگوسازی و پیش‌بینی کرده و روابط علی و الگو‌های مرتبط با آن را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.

بخش دوم تحلیل یافته‌ها، بر اساس نظریه نوسازی تحول فرهنگی اینگلهارت و ولزل، سعی در بررسی چگونگی تأثیر شاخص‌های اقتصادی بر رشد جمعیت و باروری کل، از طریق الگوسازی و پیش‌بینی رشد جمعیت و باروری کل در افق 1404، بر اساس 4 متغیر اقتصادی؛ رشد تولید ناخالص داخلی، پس‌انداز ناخالص، شاخص قیمت مصرف کننده و درآمد سرانه، در قالب 3 سناریوی اقتصادی؛ ادامه روند کنونی، تأثیر اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها و دست‌یابی به اهداف چشم انداز 1404، و نیز 2 متغیر اجتماعی، امید زندگی و میزان باسوادی جمعیت (کل و 25 سال به بالا) دارد.

به طور کلی می‌توان گفت که مشکل کشورهای در حال توسعه، مانند کشور ما، سرعت رشد جمعیت نیست، بلکه کندی رشد اقتصادی است. آنچه مانع این رشد است نه افزایش جمعیت است و نه کمبود سرمایه، بلکه شیوه تفکر، ارزش‌ها و عاداتی است که مانع به ‌وجود آمدن نظام اقتصادی - اجتماعی و سیاسی مناسب با توسعه می‌گردد. نکته مهم در تحلیل‌های اقتصاد جمعیت با رویکرد رشد و توسعه اقتصادی، هدف‌گذاری‌های جمعیتی مبتنی بر تعادل و همگنی آن با فرآیند توسعه نهادها و ظرفیت‌های اقتصادی جامعه، در بازه‌های زمانی میان مدت و بلندمدت است. به عبارت بهتر، مبتنی بر مشی اسلام در تعادل و میانه روی، انتخاب راهبردهای افراطی و تفریطی در خصوص باروری، نه تنها یک تفکر غیرعلمی، که یک باور غیردینی خواهد بود.


47234

منبع: خبرآنلاین