رئیس فرهنگستان علوم معتقد است: منورالفکری ناظر به قوام تجدد و طراّحی جهان متجدد است اما روشنفکری در زمانی به وجود می‌آید که در راه تحقق این طرح در عمل و سیاست مشکلاتی پیدا می‌شود که در آغاز دیده نشده بود.

به گزارش خبرآنلاین، «سیری در تاریخ روشنفکری در ایران و جهان» به قلم دکتر رضا داوری اردکانی از سوی انتشارات سخن منتشر شد.

این کتاب علاوه ‌بر مقدمه مشتمل بر 9 فصل و سه ضمیمه است. «کانت و منورالفکری»، «منورالفکری چیست؟»، «دانشمند، سیاست و حقیقت»، «قوام روشنفکری در جهان و ورود و سیر آن در ایران»، «معنای روشنفکری»، «وضع روشنفکری و روشنفکران در شش دهه اخیر»، «نظری به روشنفکری دینی»، «روشنفکری در بحران» و «خاتمه و نتیجه» عناوین فصل​های این کتاب است. «نظری به رساله تحقیق در تجدّد و ملیت و تناسب این دو معنی با یکدیگر»، «دین و آزادی و هنر»، «علم و روشنفکری» نیز عناوین ضمائم کتاب جدید داوری است. در پایان کتاب نیز فهرست اعلام منتشر شده است.

داوری‌ اردکانی در مقدمه این کتاب می‌نویسد:

«در پنجاه سال اخیر در باب روشنفکری و کار و بار روشنفکران بسیار گفته و نوشته‌اند. بعضی از این نوشته‌ها گزارش پژوهش است و در بعضی دیگر روشنفکری نقد شده است. این دفتر کمتر صورت گزارش دارد و بیشتر متضمن نقد و نقادی است. اما در این نقد و نقادی غرض مخالفت و موافقت و ذکر حسن و عیب نبوده است. اینکه روشنفکران خدمت کرده‌اند یا خیانت یک بحث است و درک و بیان تاریخ پدید آمدن روشنفکری و امکان‌ها و توانایی‌های روشنفکران و مقام و اثر ایشان در تاریخ بحث دیگر است. من کاری به خدمت و خیانت روشنفکران نداشته‌ام و حتی به اغراض و مقاصد سیاسی آنان به قصد صدور حکم و تحسین و تقبیح نپرداخته‌ام. این نوشته در حقیقت گزارش پدید آمدن روشنفکری و ظهور روشنفکران در مرز میان تفکر و ادب و هنر از یک‌سو و سیاست از سوی دیگر - و احیاناًً در قلمرو پراکسیس مارکس- و چگونگی ادای وظیفه روشنفکری و افول و پایان‌یافتن تاریخ آنست. پیداست که در شرح تاریخ روشنفکری تفاوتی میان اروپا و آمریکای متجدد و کشورهایی که تجدد را از اروپا اخذ کرده‌اند وجود دارد. این دو صورت روشنفکری لااقل در ظهور و از حیث عملکرد تفاوت‌ها دارند. در فصول این کتاب به این تفاوت کم و بیش توجه شده است.

مطلب دیگر تمییز میان منورالفکری و روشنفکری است. همه نویسندگانی که در باب روشنفکری قلم زده‌اند این دو را یکی دانسته‌اند و بعضی حتی مرزی میان دانش و فلسفه و حکمت و شعر و سیاست با روشنفکری قائل نشده‌اند. منورالفکری ناظر به قوام تجدد و طراّحی جهان متجدد است. اما روشنفکری در زمانی به وجود می‌آید که در راه تحقق این طرح در عمل و سیاست مشکلاتی پیدا می‌شود که در آغاز دیده نشده بود. روشنفکر پدید آمدن این مشکلات را به قصور سیاست و سیاستمداران بازمی‌گرداند و رعایت اصول آزادی و عدالت و پایبندی به حقیقت را یادآوری می‌کند یا درست بگوییم روشنفکری نظارت بر حکومت و تذکر به لزوم پایبندی آن به اصول تجدد و رعایت آنهاست. در این نظارت گاهی روشنفکرانی در برابر حکومت می‌ایستند و به مبارزه برمی‌خیزند یا بر سر حکومت فریاد می‌زنند. نظارت بر حکومت و فریاد زدن بر سر آن را ناچیز نباید انگاشت، اما در زمانی که اصول تجدد مورد چون و چرا قرار می‌گیرد یا امید به تحقق رویای منورالفکری رو به ضعف می‌رود، دفاع از تجدد نیز دشوار می‌شود و روشنفکران ناگزیر به خلوت خود پناه می‌برند یا راه دیگری پیش می‌گیرند. این نوشته بیان سرگذشت روشنفکری در دوران پایانی تجدد است. دورانی که در آن تکلیف و سرنوشت آزادی و عدالت و حقیقت در تکنیک و با تکنولوژی تعیین می‌شود. در این دوران ظاهراً نیازی به روشنفکری نیست و شاید به همین جهت است که بازمانده‌های نسل روشنفکری پس از جنگ جهانی دوم تقریباً خاموشی گزیده‌اند. روشنفکران جهان در حال توسعه نیز چون راهیان راه تجددند و می‌توانند حرفی برای گفتن داشته باشند در معرکه و غوغای جهانی‌شدن سرگردان شده‌اند. با پدیدآمدن جهان مجازی و مصرف‌‌شدن علم و اطلاعات و ادب و فرهنگ اگر روشنفکر دست و پای خود را گم کند بر او بأس و حرجی نیست. مع‌هذا نباید تصور کرد که راه نظر بسته شده است. همیشه و همواره کسانی هستند که در بحرانی‌ترین زمان‌ها به راه برون‌شد و به امکان‌های آینده می‌اندیشند. پایان روشنفکری پایان تفکر نیست. هنوز و همیشه می‌توان در انتظار گشایش راه بود.»

 

6060

منبع: خبرآنلاین