اینجا روی سخنم بیشتربا جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر یونسی دستیار محترم رئیس جمهور در امور اقوام است.آیا وقت آن نرسیده که شما با اختیارات ویژه ای که از دولت و شخص رئیس جمهور دارید وارد میدان شوید و فارغ از بورکراسی های دست و پا گیر به مسائل منطقه حساس سیستان و بلوچستان رسیدگی کنید؟(سایر وزراء و مسئولان هم ایضا)مسئول پاره ای نا امنی ها مطلقا مردم سیستان و بلوچستان نیستند .

سالها پیش برای کاری اقامتی کوتاه در زاهدان داشتم. ظهر درتقاطعی به نام چهارراه رسولی که بسیار معروف است از رهگذری آدرس هتل محل اقامتم را پرسیدم .با محبتی که از چهره نیمه سوخته اش موج میزد پرسید مسافری؟از کجا آمده ای؟ گفت اگر منت بگذاری شما را میرسانم.جوانی 25 ساله و متاهل و دارای 3فرزند بود . بین راه پرسید دوست داری غذای محلی بخوری؟بادریافت پاسخ مثبت به یکباره راهش را تغییر دادو من غریبه را ناشناخته به منزلش برد. منزلی محقر اما سراسر صفا و صمیمیت و عشق داشت. بی آلایش همسر گرامیش همان غذای عادی خودشان را که نوعی برنج خوش طعم معطر شبیه قیمه پلوی تهرانی بود سر سفره آورد. حالا من مانده بودم و اینهمه محبت یک هموطن بلوچ که غریبه ای را چون برادری به خانه اش برد وپذیرای صفای دلش کرد. نه پرسید چه کاره ای ونه سوال کردبرای چه به زاهدان آمده ای؟
شاید مردم سیستان و بلوچستان چندان ثروتمند نباشند،شاید دیارشان مانند شیراز و اصفهان سر سبز نباشد،شاید امکانات توسعه شهری در آنجا دیده نشود،شاید سرزمینی تقریبا بی امکانات باشد و دهها شاید دیگر، که اتفاقا کما بیش همینگونه هم هست،اما عزیزان :ایران تنها اصفهان و شیرازویزدواهواز و...نیست.هر جا صفا وعشق هست ایران همانجاست. هنوز دلم هوای کلاته کامبوزیا در نزدیکی زاهدان را میکند.میخواهید از صفای مردم این دیار بدانید ،بروید پای سخن استاد باستانی پاریزی یا کتابهایش را بخوانید.
اماچرا این مقدمه طولانی را نوشتم؟
روزهای متمادی ست خبر تاسف آور ربایش چند جوان عزیز در کسوت مقدس سربازی و مرزبانی در منطقه مرزی این استان بر سر زبان هاست. تاسف بار تر و سراسر ماتم، خبردهشتناک به شهادت رساندن یکی از آنها درروز گذشته به دست تروریست هائی ست که نه نسبتی با مردم بلوچ دارند و نه بهره ای از پاکی ،صمیمیت و صفای مردم آن دیار. عده ای مجهول ،مجعول ، بی هویت و خائن به نام مردم بلوچ با نام های جعلی، دست به اقداماتی تروریستی میزنند که بیشتر از همه دل این مردم را به درد آورده اند .بی شک آنچه از قبل در مناطق مرزی روی داده و آنچه امروز با آن روبرو هستیم یک تهدید جدی امنیتی ست که ربطی به سرزمین و مردم سیستان وبلوچستان ندارد . مبارزه با این تهدید جدی و روبه تزاید، به اعتقاد من دو راهکار دارد، اول توسعه ای و سازندگی درون مرزی و دوم امنیتی معطوف به حوزه های فرامرزی که نحوه تعیین و به کار گیری آنها نه به عهده ما اهل قلم که به عهده مقامات مسئول امنیتی و انتظامی ست. با این توضیح اضافه که بی تعارف دولت سر به هوا، دوست و برادر پر دردسر پاکستان مسئول آن است. یعنی باید مسئول شناخته شود .
اما چه باید کرد؟تا آنجا که ما اهل قلم و نوشتار میفهمیم راه حل اصلی تنها توجه فوری وخارج از رویه معمول و شتابان به آبادانی این استان است. امروز اگر این هموطنان غیور و بی تکلف را به میدان عمل و سازندگی خانه و کاشانه شان دعوت کنیم ،چه کسی بهتر از خود آنها میتواند این کهن دیاررستم و زال ورودابه را آباد کند وزاهدان و سرباز و زابل و سراوان و خاش وچابهارو...را بسازد؟ این سرزمین از استعداد انسانی ،امکانات،ثروت، دریا وتسلط بر اقیانوس هند ووجود یک منطقه بزرگ آزاد تجاری و... چی کم دارد؟این درست که از محرومیت،بیکاری،فقر،نداری ونبود امکانات توسعه کشاورزی و صنعتی و اداری در آن سرزمین غوغای عجیبی برپاست اما شرافت بلوچی وغیرت سیستانی همراه با نجابت و سخت کوشی قومی و روح بلند آنها، همواره این مردم را به یکی از با ارزشمندترین سرمایه های ایرانی برای توسعه منطقه ای و استانی تبدیل کرده است.
در اینجا بیشتر روی سخنم با جناب حجت الاسلام دکتر یونسی دستیار محترم رئیس جمهور در امور اقوام است.آیا وقت آن نرسیده که شما با اختیارات ویژه ای که از دولت و شخص رئیس جمهور دارید وارد میدان شوید و فارغ از بورکراسی های دست و پا گیر به مسائل این منطقه حساس از کشور رسیدگی کنید؟(سایر وزراء و مسئولان هم ایضا)مسئول نا امنی ها مطلقا مردم سیستان و بلوچستان نیستند اما فقر ، بی توجهی و عدم توسعه ، بالقوه زمینه را برای کسانی که ناامنی ها را به نام این مردم تمام میکنند فراهم میکند.
سیستان و بلوچستان را در یابیم.زال و رودابه ورستم و سهراب زاده این سرزمین هستند.اگر به این شعر افتخار میکنیم ،که افتخار هم دارد ،زاده و سروده کدام دیار است؟ چو ایران نباشد تن من مباد.