سعید جعفری پویا
عراق و افغانستان به عنوان کشورهایی که مهد تروریسم قلمداد می شدند از سوی آمریکا مورد حمله واقع شدند. اما با گذشت چندین سال از اقدامات ماجراجویانه جرج بوش پسر، مشخص شده که حمله آمریکا نه تنها خطر تروریسم را برطرف نکرد، بلکه باعث شعله ور شدن آتش افراط گرایی و رادیکالیسم شد. اتفاقی که سبب شده مسئله بنیادگرایی تروریستی و رادیکالیسم افراطی نه تنها کل منطقه خاورمیانه که حتی اروپا را هم در نوردد. حال اما با برگزاری انتخابات در دو کشور عراق و افغانستان این سوال پیش می آید که آیا ایران توانسته از گذار قدرت در این کشورها بهره مند شود یا خیر و همچنین توسعه افراط گرایی دینی و تروریسم چه موانع و مشکلات منطقه ای را پدید آورده است؟ با دکتر غلامعلی خوشرو معاون پیشین وزارت امور خارجه پیرامون این سوال به گفتگویی نشستیم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
شرایط افغانستان با عراق متفاوت است. افغانستان به دلیل مشکلات اقتصادی فراوان، هنوز از کشورهای مختلف دنیا کمک دریافت میکند و امکانات این کشور هم بسیار محدود است و حضور هر چه بیشتر ایران در افغانستان، به هزینه فراوان تر منتج خواهد شد. همان طور که تا کنون هم به همین شکل بوده است و راهسازی، ساختمانسازی و مباحثی از این دست سبب شده تا ما هزینههای فراوانی را در آن کشور انجام دهیم. ضمن اینکه علاوه بر این مسائل، ناامنی هم در این کشور بسیار است. ولی در عراق به دلیل برخورداری از ظرفیتهای اقتصادی گسترده، موقعیتهای مناسبتر و همچنین حضور اماکن مذهبی و عتبات عالیات، سبب میشود ارتباط تنگاتنگی میان مردم و دولتهای ایران و عراق ایجاد شود. بنابراین با توجه به موقعیت دو کشور چندان اعتقاد ندارم که در افغانستان بد و در عراق خوب عمل کردیم. چرا که هنوز در افغانستان پیشنیازهای زیادی برای ورود به مرحله بهرهبرداری وجود دارد.
سیاست خارجی و منطقهای ما و هندوستان در افغانستان دارای همسانیهای فراوانی است و هر دو کشور از ابتدا از صلح و ثبات در این کشور همسایه استقبال کردهاند، چرا که برهم خوردن امنیت در افغانستان میتواند موجبات تسری یافتن این ناامنی به ایران و هندوستان هم شود، درحالیکه کشورهایی چون پاکستان و عربستان سیاست دیگری را دنبال میکردند. بر این اساس نوع مواجهه ما با مسائل افغانستان باید در چه چارچوبی باشد که منافع ایران را تأمین کند؟
انتخاباتی که در افغانستان با شفافیت و سلامت برگزارشده به دور دوم کشیده شده است. ما امیدواریم همین روند در دور دوم نیز مشاهده شود. اگر الگوی رأی دور نخست تکرار شود، شرایط برای ایران مطلوب تر خواهد بود. برعکس برای کشورهایی چون پاکستان و عربستان که هزینههای زیادی هم در افغانستان انجام دادهاند، روند مطلوبی رقم نخواهد خورد. کشورهایی که طی این سالها با حمایت از طالبان ضربات زیادی به صلح و ثبات در افغانستان و منطقه وارد کردهاند. ما بیشتر به دنبال پیادهسازی روندی شفاف، آزاد و سالم در انتخابات افغانستان هستیم. البته در هند هم انتخاباتی برگزار شده که آن هم می تواند بر معادلات منطقه ای تاثیرگذار باشد.
عموم تحلیلگران بر این باورند که پیروزی عبدالله میتواند گزینه بهتری برای ایران باشد و احتمالاً معرفی احمدزی، چندان سناریو مطلوبی قلمداد نمیشود. بر این اساس سناریوهای محتمل در صورت پیروزی هر یک از این دو نامزد برای روابط ایران و افغانستان چگونه است؟ ضمن اینکه در صورت پیروزی هر یک ایران باید چه نوع مواجههای با دولت جدید افغانستان داشته باشد که بتواند منافع خود را بیشینه و بهینه نماید؟
اصولاً بیش از اینکه ما به نتایج انتخابات بپردازیم، باید به فرآیند صحیح انتخابات در افغانستان تکیه کنیم. هر کدام از این دو که در یک ساز و کار سالم رأی بیاوردند، طبیعتاً منتخب مردم افغانستان هستند و ما با آنها کار خواهیم کرد. اما الگوی آرایی که به آن اشاره کردم نشان میدهد که دکتر عبدالله فاصله بسیار کمی با حد نصاب 50 درصدی دارد و شانس پیروزی او بیش از رقیبش است. بر این اساس ما امیدواریم که دکتر عبدالله رأی بیاورد. او از نیروهای جهادی و مخالف طالبان بوده است. در کنار احمدشاه مسعود، شیر پنج شیر با نیروهای طالبان جنگیده است. ضمن اینکه در مقابل نفوذ عربستان و پاکستان همیشه از خود استقلال نشان داده است. بنابراین پیروزی او گزینه بسیار خوبی برای ایران خواهد بود. با این وجود این انتخاب مردم افغانستان است که چگونه رأی دهند و چگونه عمل کنند. سیاست خارجی ما هم بر اساس روابط دوستانه با افغانستان است و برای ایران این مسئله حائز اهمیت است که افغانستان ثبات و توسعه داشته باشد، مرزهای این کشور با همسایگان به ویژه با ایران امن شود و روابطش با جمهوری اسلامی به دلیل هم فرهنگی، همسایگی و مسائلی از این دست تقویت شود. در مجموع زمینههای گستردهای برای همکاری دو کشور وجود دارد. در ضمن وقتی نیروهای خارجی هم که در این کشور حضور دارند، از افغانستان خارج شوند، ایران بهتر میتواند فعال باشد و به پیشرفت و توسعه این کشور کمک نماید.
ما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک فرصت بسیار خوب برای سرمایهگذاری اقتصادی در جمهوریهای استقلالیافته شوروی سابق را از دست دادیم. فرصتی که به دلیل همسانیهای فرهنگی و هویتی ایران و آن جمهوریها میتوانست زمینه رشد چشمگیر اقتصادی ایران را فراهم نماید. حال با توجه به اینکه خروج نیروهای خارجی از افغانستان نزدیک است، چه باید کرد تا این فرصت این بار در افغانستان از دست نرود؟
شما پیش فرضی را در این سؤال مطرح کردید که من نمیخواهم به آن بپردازم، چرا که بحث پراکنده میشود. ولی در مورد افغانستان باید اشاره کرد اگر شما به این کشور به عنوان یک حوزه منافع اقتصادی ایران نگاه میکنید، باید گفت که این نگاه چندان درست نیست. افغانستان تا مدتی نیاز به کمکهای توسعهای دارد. ما در طی این سالها کمکهایی در زمینه ساخت بیمارستان، توسعه زیرساختها، بهبود وضعیت راه و ساختمان این کشور، افزایش سطح سلامت و اقداماتی از این دست انجام دادهایم، همچنان هم نیاز به کمک در زمینه توسعه زیرساختهای اساسی دارد تا بعداً بتواند منافع اقتصادی برای ایران داشته باشد. همین که ایران توانسته از یک روابط جنگی که با طالبان داشت به یک روابط دوستانه با افغانستان برسد و دو کشور به دو دوست منطقهای برای یکدیگر تبدیل شود باشد، اتفاق بزرگی است. هرچند ایران هنوز هم باید در این کشور کمک، سرمایهگذاری و کار کند، ولی میخواهم بگویم که افغانستان یک فرصت اقتصادی برای هیچ کس نیست. نه برای ایران و نه برای کشور دیگری. در شرایط کنونی مهمترین مسئله امینت این کشور است. ثبات افغانستان از درجه بالای اهمیت برخوردار است. کنترل تولید تریاک، بازگشت پناهندگان افغانی که در ایران هستند و مواردی از این دست بهترین گزینه برای ایران است. برخی از کشورهایی که در افغانستان سرمایهگذاری کردند به هیچ نتیجهای نرسیدند، کما اینکه تمام پولهای عربستان در آنجا باد هوا شد. یا اتحاد شوروی که در گذشته به این کشور حمله کرد و سرمایههای فراوانی را به پای این کشور ریخت و جنگ پرهزینهای را متحمل شد، در نهایت با سرافکندگی از این کشور خارج شد. ماندن در افغانستان و داشتن روابط دوستانه و آبرومند کار بسیار دشواری است. این کشور هنوز هم میتواند محیط مشکلزایی برای همسایگان باشد. بر این اساس طراحی روابطی که فاقد این مشکلات باشد میتواند بسیار حائز اهمیت تلقی شود. با توجه زمینههای مشترک فرهنگی، حوزههای کاری خوبی برای ایران وجود دارد و میتوان امیدوار بود امنیت لازم در آنجا شکل گیرد و ایران بتواند از آن فرصتها بهرهبرداری کند. من خیلی با این پیشفرض موافق نیستم که کشورهای دیگر در افغانستان پروژههای اقتصادی سودآوری را در دست گرفتهاند و ایران عقب افتاده است. افغانستان فعلاً در چنین وضعیتی نیست و بیشتر باید به این کشور کمک کرد که از وضعیت فعلیاش خارج شود، سپس میتواند یک همکار خوب برای ایران در حفظ صلح و امنیت منطقه باشد.
عراق دیگر همسایه ماست که انتخاباتی تازه در آن برگزارشده و این روزها تحلیلهای فراوانی پیرامون آینده ساخت دولت در این کشور به گوش میرسد. نوری مالکی به عنوان فردی که از حمایت ایران هم برخوردار بوده در سالهای پس از سقوط صدام قدرت را در این کشور در دست داشته است. اما در سالهای اخیر انتقادات نسبت به وی از سوی جریانهای مختلف(حتی شیعه) افزایش یافته است. همین مسئله سبب شده تا شرایط او در انتخابات اخیر دشوارتر شود. بر این اساس و با توجه به سناریوهای مختلفی که پیرامون دولت آینده این کشور وجود دارد، مواجهه ما نسبت به عراق آینده و دولت این کشور باید در چه چارچوبی تبیین شود که بتواند منافع ایران را تأمین کند؟
ما در عراق هم حامی انتخاباتی شفاف، سالم و فراگیر هستیم. خوشبختانه انتخابات اخیر هم همین گونه بوده است. این که چه کسی در عراق رأی اکثریت را میآورد، مسئله داخلی آن کشور است، اما آنچه برای ما به عنوان یک دولت همسایه مهم است، این است که با توجه به اینکه پس از سقوط صدام، همیشه دولت در این کشور ائتلافی بوده و در دولت ائتلافی هم باید خواستههای طرفین و همچنین جریانهایی که در ائتلاف نیستند مدنظر قرار گیرد. بر این اساس من معتقدم عراق در موقعیت حساسی قرار دارد چرا که هنوز برخی از همسایگان این کشور از جریانات افراطی در عراق حمایت میکنند. بر همین اساس بسیار مهم است که دولت آتی این کشور بتواند در مقابل کشتارهای فرقهای و خشونت پراکنی که این کشور وجود دارد موضع قوی بگیرد و مقابل آن بایستد.
در خصوص کشتارهای مذهبی و قومیتی که به آن اشاره کردید طبیعتاً اگر ادامه پیدا کند میتواند معضلات امنیتی برای ایران به همراه داشته باشد. این مسئله وقتی نگرانکننده تر میشود که دریابیم زمزمههای قوی پیرامون گرفتن پست ریاست جمهوری از کردها در این کشور شنیده میشود. در این صورت آیا چنین روندی نمیتواند تأثیرات منفی روی ایران داشته باشد؟
عراق هم از لحاظ قومی و هم از لحاظ مذهبی کشوری چند پارچه است و کرد و عرب و ترکمن و شیعه و سنی در کنار یکدیگر حضور دارند. ولی مسئله حائز اهمیت این است که هر کشور، اصولی برای حکومت خود دارد. کردها هم ترتیباتی را تعریف کردند که دولت مرکزی باید با آنها به توافهمی در نوع تقسیم اختیارات و دسترسی به منابع برسند. همان طور که در سالهای اخیر این روند به خوبی پیاده شده بود و مشکلی هم مشاهده نمیشد. من فکر نمیکنم قرار باشد درگیری بین اعراب و کردها صورت گیرد. در حال حاضر مشکل در عراق یکی گروهی افراطی که از سوی برخی از کشورهای عربی حوزه خلیجفارس حمایت میشوند، هستند و دیگری بعثیهایی که کلاً با نظام جانشین صدام مخالفاند. اینها باید کنترل شوند و یا به مقررات مدنی پایبند شوند و یا مانع تلاشهای تروریستی آنها شوند. عراق هم مرز سوریه نیز هست و نیروهای افراطی و تروریستی که در سوریه فعال هستند، هر از گاهی در عراق خیمه میزنند و با دولت عراق میجنگند و البته این درگیری تنها به دولت محدود نمیشود و با زوار، مردم و با کل شیعیان در حال ستیز هستند. اینها خطراتی است که همه کشورهای منطقه باید مانع از گسترش جنگ فرقهای و همچنینی گروههای تروریستی شوند. جریان هایی که نه تنها امنیت منطقه که حتی امنیت اروپا را هم تهدید میکنند. چند هفته قبل وزرای خارجه کشورهای اروپایی از اروپاییانی که در سوریه در حال جنگ هستند و به نیروهای القاعده در خاورمیانه ملحق شدهاند، ابراز نگرانی کردند. در نتیجه یک شبکه ترور جهانی در سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان شکلگرفته که یکی از اهداف تعیینشده آن ضدیت با تشیع است و تلاش می کند شیعیان را نابود کند. طبیعتا پیگیری چنین روندی در منطقه اتفاقی خطرناک است که می تواند پیچیده تر و بحرانی تر هم شود. بر این اساس برای بهبود وضعیت و کنترل افراط گرایی و رادیکالیسم در منطقه تشریک مساعی و همکاری دولت های منطقه نیاز اصلی است.
49308