اما اولا دلواپسیسم فقط در حوزه سیاست خارجی نمیماند، ثانیا باید برای خیلی از اتفاقاتی که در کشور افتاده دلواپس بود. باید دلواپس داشتن شغلی آبرومند بود. تامین نیازهای مادی و معنوی، رعایت کرامت انسانی مردم، بالابردن تولید و انداختن مملکت روی ریل توسعه که از حقوق اولیه مردم و وظیفه اصلی دولت است تا جامعهای انسانی و روبهتوسعه داشته باشیم. پروژه دلواپسگرایی نسخه جدیدی از بحرانزایی و کشیدن قالیچه از زیر پای دولت از طریق افزایش حاشیه بر متن یا درگیرکردن دولت با امورات جزیی برای عدمپرداختن به مشکلات عمده مردم و دستیابی به راهحلهای مناسب است.
اما از ابتداییترین اصول سیاستورزی، صداقت و مسوولیتپذیری افراد و جریانهای سیاسی است و آن نیز ایجاب میکند آنها با شناسنامه خود که بیانگر عقبهشان باشد و بهطور شفاف، مواضع خود را اعلام و بیان کنند.
در اینصورت است که میتوان ادعا کرد آنها دوگانه برخورد نمیکنند و گفتهها، مواضع، اقدامات و تحرکات سیاسیشان با گذشته آنها قابل مقایسه و متناقض نیست. همین دو ویژگی برشمردهشده باز ایجاب میکند کسانی که هشتسال گذشته دولت را در اختیار داشته، تاب تحمل در اقلیتبودن و نقش اقلیت سیاسی بازیکردن را نداشته و به قوانین بازی سیاسی تن در نمیدهند، حداقل کمی صبوری پیشه کنند. در عالم سیاست، کفنپوشی سیاسی ممکن است انتحار سیاسی را نیز به دنبال داشته باشد، بنابراین اگر آنها رشادت سیاسی دارند بپذیرند که در راهاندازی دلواپسگرایی زودرس اجتماعی که انتظار داشتند روح تازهای به بدنه اجتماعیشان دمیده شود، کمی عجله بهخرج دادند. البته دور نیست که با حساسیت مردم روی این اقدام برخیگروهها، راهاندازان این غائله در نزد مردم خجالتزده شوند کما اینکه یکی از مجموعههای دانشجویی دخیل در این ماجرا نماینده خود را عزل کرده است. بنابراین تا دیر نشده بد نیست این افراد حداقل از بزرگان خود عذرخواهی کنند، مردم پیشکششان!
منبع: روزنامه شرق