این در حالی است که کلیسای بزرگ مورمونها در ایالات متحده آمریکا به دلیل آنچه که خشونت و افراطیگری فوقالعاده در آثار اوانسن و خالی بودن آن از نگرشی صحیح مطرح کرده، توصیه کرده تا این داستانها خوانده نشود!
نخستین ترجمه از آثار برایان اوانسن نویسنده نامدار آمریکایی با عنوان «انجمن اخوت ناقصالعضوها» با ترجمه وحیداله موسوی از سوی نشر شورآفرین منتشر شد.
این رمان که پس از رمان «زبانآلتمن» از این نویسنده باعث شهرت فراوانی برای وی در آمریکا و جهان شده، روایتی است فانتزی که به گفته نویسنده از دو رمان کوتاه در کنار هم تشکیل شده است.
نخستین بخش این رمان روایتی است با عنوان «انجمن اخوت ناقصالعقلها» که در آن کارگاه مخفی پلیس با عنوان کلاین، به شناسایی یک فرقه مخفی با عنوان «ناقصالعضوها» میپردازد. انجمنی شبه مذهبی که ایده اصلی آن این است که باید دست خطاکار بشر را قطع کرد تا او بتواند به معنویت برسد. کلاین به این کشف دست پیدا میکند که اعضاء انجمن معتقدند با قطعکردن بیشتر اعضاء بدن میتوان به مقام بالاتر رسید.
در بخش دوم رمان با عنوان «آخرین روزها» کارآگاه کلاین از سوی رئیس این فرقه دیگری که منشعب از فرقه اول است و نام «پالها» را برای خود انتخاب کرده است، دستور میگیرد که رئیس فرقه اول را بکشد. این تصمیم از سوی گروه پالها که همگی یک دست بیشتر ندارند و موهای خود را نیز زرد میکنند، کلاین را با مشکلات زیادی همراه میکند.
در مورد داستانهای اوانسن منتقدان زیادی در جهان به اظهار نظر پرداختهاند که وجه مشترک اظهار نظر تمامی آنها بیان دهشتناک، افراطی و خشن وی از جامع اسنانی است که در پیرامونش وجود دارد و او سعی کرده تا آن را در قالب داستان و به همان شکلی که وجود دارد به مخاطبش بازنمایی کند.
این کتاب همچنین با مقدمهای از پیتر استراوب همراه است که در بخشی از آن عنوان شده است که کلیسای بزرگ مورمونها در ایالات متحده آمریکا به دلیل آنچه که خشونت و افراطیگری فوقالعاده در آثار اوانسن و خالی بودن آن از نگرشی صحیح مطرح کرده، توصیه کرده تا این داستانها خوانده نشود!
بخشی از فصل نخست این رمان به این شرح است:
بعدها فهمید به چه دلیل به او تلفن کرده بودند، اما دیگر آنقدر دیر شده بود که کاری نمیتوانست انجام بدهد. آن لحظه کلحرفهای آن دو مرد پشت تلفن در این خلاصه میشد که عکساش را در روزنامه دیدهاند، درباره عملیات نفوذی او و به اصطلاح رشادتاش خواندهاند و اینکه چطور در مواجهه با آن مرد ساطور به دست خم به ابرو نیاورده و چیزی را لو نداده بود. میخواستند بدانند حقیقت داشت که خم به ابرو نیاورده؟ که فقط به او که ساطور قصابیاش را بالا و پایین میآورده نگاه میکرده که دستش ناگهان داشته به چیزی جدا شده و رو به موت تبدیل میشده است؟
زحمت جواب دادن به آنها را به خودش نداد. فقط نشست و با دستی که برایش مانده بود گوشی تلفن را مقابل صورتش گرفت و به ته بازوی قطع شدهاش نگاه کرد. به همان بخش انتهایی براق و نسبتا چین خورده گوشت که در کنارهها پوسته پوسته و ملتهب شده بود.
کتاب را نشر شورآفرین در 236 صفحه و با قیمت 11500 تومان منتشر کرده است.
6060