چهره هایی همچون دکترمصدق - دکترفاطمی - هویدا - صادق قطب زاده - عباس امیر انتظام - ابراهیم یزدی - عبدالله نوری - بهزاد نبوی - غلامحسین کرباسچی - محسن میردامادی - سعید حجاریان - عبدالله رمضان زاده - محسن صفایی فرهانی و علی اکبر جوانفکر را می توان از جمله مسئولین نظام های قبل و بعد انقلاب دانست که طعم زندان و یا اعدام را چشیده اند .

ملت ایران تجربه ی تاریخی خاصی را در خصوص محکوم و زندانی شدن دولت مردانی نامی درتقریبا یک صد سال اخیر داشته است . چهره هایی که به اتهامات مالی و سیاسی در دوران قبل و بعد از انقلاب محکوم و زندانی شده و یا برخی از آنها به اعدام نیز محکوم شده بودند .
چهره هایی همچون دکترمصدق - دکترفاطمی - هویدا - صادق قطب زاده - عباس امیر انتظام - ابراهیم یزدی - عبدالله نوری - بهزاد نبوی - غلامحسین کرباسچی - محسن میردامادی - سعید حجاریان - عبدالله رمضان زاده - محسن صفایی فرهانی و علی اکبر جوانفکر را می توان از جمله مسئولین نظام های قبل و بعد انقلاب دانست که طعم زندان و یا اعدام را چشیده اند .
در این مقال به قضاوت هایی که در خصوص برخی منتقدین غیر مسئول و یا با مسئولیت های کمتر اشاره ای نداریم ، ولی سئوالی برایمان مطرح است که "آیا قوه ی قضائیه ای که در راستای اصل تفکیک قوا - که در قانون اساسی کشور به صراحت از آن نام برده شده است - به عنوان چشمه ی جوشان عدالت در هر دو حوزه ی امنیت قضایی و عدالت قضایی در حال رسیدگی به جرائم علنی و خفیه ی آحاد مردم جامعه فارغ از مسئول بودن یا نبودن آنها و نیز جدای از ملبس بودن یا نبودن آنها می باشد و همچنین ترازوی عدالت خود را کاملا کالیبره نموده تاعلی الاصول بدون کوچکترین اغماضی نسبت به مجازات عواملی که با آبروی مردم و نظام و بیت المال و ناموس و...در حال ملاعبه می باشند ، اقدام نماید ، تا کی می تواند نسبت به عدم رسیدگی سریع و قاطعانه در مورد اتهامات کوچک و بزرگی که به یکی از کارکنان رده بالای خود وارد بوده و هست ، سکوت اختیار نماید ؟؟؟"
مگر جناب سعید مرتضوی سابقه ی طولانی تر و یا شاخصه ی خاص پر رنگ تری نسبت به افرادی دارد که لاجرم مجبور به پذیرش احکام قضایی بوده اند؟ و آیا به فرض وجود چنین عامل هایی می توانیم نحوه ی رسیدگی را برای ایشان خاص تر و طولانی تر متصور شویم؟و آیا برای یک ملت این همه هزینه شدن برای تعیین تکلیف نهایی انبوه اتهامات وارده به ایشان معقول و پسندیده است ؟
تاریخ تنها ابزاری است که خارج از اراده و اختیار یک ملت ، نسبت به عملکرد آنها لاجرم قضاوت خواهد نمود و اگر طول عمر ما را برای یافتن پاسخ چنین سوالاتی همراهی نکرد ، آیندگان در دوره ی درسهای حقوقی و قضایی خود در هنگام مراجعه به بایگانی پرونده هایی این چنینی با سئوالات بی پاسخی مواجه خواهند بود که قطعا شایسته ی حضور در صفحات تاریخی ایران نیست.
این را نه به عنوان هشدار که فقط برای شبه زادیی از عملکرد دستگاهی نوشتیم که بی شک سلامت رفتاری آن تضمین بقای هر حکومتی می باشد.

"