بحث سیاست های کلی علم و فن آوری است که ابلاغ شده اما هیچ اراده ای برای بهبود وضعیت زیر ساخت های اصلی در زمینه توسعه علم و فناوری بویژه در زمینه اینترنت و کتابخانه وجود ندارد.

بحمد الله سیاست های کلی علم و فناوری اعلام شد، اما این که کسی تصور کند می توان این سیاست ها را بسادگی اجرایی کرد قدری سادگی است. من به مشکلات خود علم و دانشگاه ها و گزینش دانشجو و استاد و غیره کاری ندارم بلکه در این جا فقط اشاره ام در زمینه زیرساخت های توسعه در حوزه علم و فناوری است. در این زمینه نخستین مشکل بحث «اینترنت» و «کتابخانه هاست» که با چنان وضع آشفته ای مواجه است که بعید بتوان به سادگی از آن آشفتگی رهایی یافت. مشکل کتابخانه ها عمدتا نگاه سنتی آنهاست و مشکل اینترنت محدودیت های فیلترینگ، نبودن مواد لازم علمی در حوزه علوم پایه در وبسایت های مراکز علمی ما و جز آن. عدم دسترسی در غالب اوقات به وبسایت های بین المللی غنی مشکل جدی دیگر است. از همین کتابخانه ها شروع کنیم که معضل مهمش نداشتن کتاب خوب است. بازار کتابهای جدید در زمینه های علوم ریاضی و فنی، و حتی پزشکی جز در حوزه های درسی آن هم غالبا ترجمه راکد است. در علوم انسانی کتاب فراوان است اما بیشتر آثار خوب ترجمه که آنها هم با دردسرهای فراوان انتشار می یابد. در زمینه علوم دینی بیش از همه کتاب داریم، اما قصه و داستان های مذهبی. از کتاب بگذریم و سری به کتابخانه ها بزنید، ببیند چه قدر به روز هستند. در تهران، بزرگترین کتابخانه، کتابخانه دایره المعارف است که دسترسی به آن برای اعضا و افرادی است که اجازه خاص دارند. کتابخانه غالب دانشگاه ها بروز نیست و دانشجویان باید سالها همان آثار قدیمی را ببیند، چون آثار جدید نه فقط خارجی که داخلی هم به طور منظم وارد سیستم نمی شود، یا به دلیل بودجه یا نبودن فکر و توان مدیران و بی انگیزگی. برخی از دانشگاه ها، کتابخانه های بسیار ضعیفی دارد. در بیشتر شعب دانشگاه آزاد مثل علوم و تحقیقات، کتابخانه ها بسیار ضعیف و گاه برای ماه ها در حال نقل و انتقال است. در این شرایط دانشجو حتی دسترسی به یک کتاب ندارد و چاره ای جز کپی پیس نخواهد داشت. اما انسجام کتابخانه ها با یکدیگر که اصلا نباید در باره اش پرسید. کاری که دهها سال است به صورت سنتی و مدرن در کتابخانه های دنیا در ارتباط میان کتابخانه های بزرگ و دانشگاه ها انجام می شود، اما در ایران اصلا امکان ندارد محقق شود. در قم، هر کتابخانه ای جزیره ویژه است. برخی مثل کتابخانه بزرگ مرعشی که به صورت عادی چنان مستقل و دور از دسترس عمل می کند که اکثر اوقات افراد ترجیح می دهند به آن مراجعه نکنند. مشهد هم کتابخانه بزرگی دارد که برای یک ششم جمعیت ایران است و خدمات دهی خارج از استانی نمی تواند داشته باشد. بیشتر کتابخانه ها در ساختمان های نامناسب از نظر کیفیت سالن مطالعه، گرمایش و سرمایش و جز آن قرار دارند. برای مثال دو سال است در منطقه پردیسان قم با نزدیک به یک صد هزار جمعیت، کتابخانه ای به همت و با پول شخصی و کمک اندک توسط آقای سید هادی خسروشاهی ساخته شده، اما هنوز نتوانسته افتتاح شود و تازگی به زور صبح ها دو سه ساعتی مشغول شده است. امکانات دیجیتال در کتابخانه های بزرگ کشور در خوشبینانه ترین صورت در حد پنج درصد هم نیست. در همین کتابخانه ملی، هیجده هزار نسخه خطی فهرست نشده هست. ارائه نسخه های چاپی که مشکل حقوق مولف ندارند به صورت دیجیتال هنوز اندر خم یک کوچه است. در باره اسناد که نباید سوال و جواب کرد. این بنده خدا، برای گرفتن صد برگ سند از یکی از مراکز اسنادی دو ماه بلکه سه ماه صبر کرد و عاقبت هم با واسطه قرار دادن چندین نفر توانسته آنها را بگیرد. اینها و صدها مثل این فقط گوشه ای از ضعف زیرساختی در حوزه توسعه علم وفن آوری است. اگر قرار باشد فهرستی از آنها تهیه شود بسیار بسیار بسیار طولانی خواهد بود و به نظر می رسد بهتر است در این زمینه یعنی آسیب شناسی این مراکز کاری صورت گیرد. نه برای رفع آنها بلکه برای ماندن سندی از این که چرا ما عقب مانده ایم و خواهیم ماند.