این روز ها یکی از مشکلات جدی مردم، مشکلات اقتصادی است و گرانی هایی که در ایام و مناسبت های مختلف سال نیز بر این مشکلات می افزاید.هیچ کس هم نتوانسته این افسار گسیخته را جمع و جور کند.


عزیزی تعریف می کرد که:دیشب برای خرید گوجه رفتم بیرون.گوجه خریدم و برگشتم.
یک نفر ازآشنایان من را دید و با صدای بلند گفت:
پول دار، گوجه خریدی؟!!
او گفتکه:به خودم آمدم .متوجه شدم که قیمت کمتر از سه کیلو گوجه شد نوزده هزار تومان.
یاد چندین سال قبل خودم افتادم که حقوق یک ماه من بود نه هزار و دویست تومان.الان برای کمتر از سه کیلوگوجه باید دو برابر یک ماه حقوق قبل پرداخت شود.
این ها را نگفتم که از خرید گوجه صحبت کنم.گفتم تا کمی فکر کنم و به عبارت بهتر فکرکنیم که در چنین شرایطی بقول جرج جرداق نویسنده مسیحی کتاب ماندگار علی صدای عدالت انسانیت(که این نویسنده چند وقت پیش دار فانی را وداع گفت):
« آن که محتاج قرص نانی است چگونه می تواند فاضل باشد؟نان برای همه وسیله صلح و آرامش است، عامل استقرار نظم و وسیله ای است که انسان را آماده تفکر و احساس می نماید و همبستگی او را با مردم براساس صحیح استوار می سازد.آن کس که آتش گرسنگی درونش را عذاب می دهد،و خون زندگی را در رگ و پوستش می خشکاند،و نور ایمان را در دلش خاموش می سازد، دوستی را به کینه ای عمیق و آرامش خاطر و پاکی روح را به بدبینی و بغض و عداوت وحشتناک بدل می سازد، نمی تواند فردی مطمئن به زیبایی های زندگی،و مومن به عدالت دیگران و راهنمای برادر خود و دوست دار مردمان باشد».
نمی دانم چه بگویم....ولی اینرا می دانم که همه افراد و همیشه نمی توانند صورت خودرا با سیلی سرخ نگه دارند.گر چه کم نیستند مردمانی که اینگونه زندگی می کنند تا عزت شان زیر سئوال نرود حتی اگر جانشان برود.

www.mousavichalak.ir