کلینت ایستوود را حتما همه شما می شناسید. قدیمی ترها با فیلم های موسوم به وسترن می شناسندش. در نقش کابوی جوانِ خونسردی که با سیگار برگی بر گوشه لب و خنده ای کج دخل همه آدم بدها را می آورد و سرعتش در هفت تیرکشی و دقتش در تیراندازی بزرگ ترین امتیازش بود.

 

کلینت ایستوود را حتما همه شما می شناسید. قدیمی ترها با فیلم های موسوم به وسترن می شناسندش. در نقش کابوی جوانِ خونسردی که با سیگار برگی بر گوشه لب و خنده ای کج دخل همه آدم بدها را می آورد و سرعتش در هفت تیرکشی و دقتش در تیراندازی بزرگ ترین امتیازش بود. جوان ترها با فیلم هایی که این پیرمرد آمریکایی در این سال ها ساخته و همه آن ها بدون استثنا بحث برانگیز بوده اند می شناسندش.آقای کلینت ایستوود تا به امروز برای صاحب این قلم قابل احترام بوده و از آن جایی که صاحب این قلم در برزخ قدیم و جدید دست و پا می زند هم روزگاران قدیم قهرمان غرب وحشی را دوست می دارد و هم پیرمرد سخت کوشی را که کهولت سن را بهانه ای برای سهل انگاری در عالم هنر قرار نداده. نقد سینمایی نمی نویسم و این را هم می دانم که جای نقد فیلم دراین جا نیست. آنچه مرا وا داشته تا این چیزها را بنویسم فیلم اخیر آقای ایستوود است. فیلمی به نام تک تیرانداز. به فیلم به معنای سینمایی اش کاری ندارم هر چند معتقدم این اثر ضعیف ترین اثر سینمایی استاد محسوب می شود و حتی از نابخشوده که نخستین تجربه فیلم سازی ایشان است نازل تر است اما همان طور که گفتم بحث بر سر ضعف و قوت این اثر نیست. آنچه اهمیت دارد نگاه آقای ایستوود است که به شدت خطرناک و قابل تامل است.

فیلم داستان یک تک تیرانداز آمریکایی را روایت می کند. تک تیراندازی که ظاهرا در عالم واقع نیز وجود داشته و در عراق قریب به دویست نفر را با مهارتی که در تیراندازی داشته به قتل رسانده. یعنی با هر تیر یک نفر را خلاص کرده به عبارتی با دویست گلوله دویست انسان را به قتل رسانده. از کودک شش هفت ساله تا زن و پیرمرد و نظامی و غیر نظامی را. نکته جالب توجه این که آقای تک تیرانداز قهرمان فیلم است یعنی حتی یک لحظه شما در پاکی و شرافت و نجابت این مرد تردید نمی کنید. یعنی آقای کارگردان تردید نمی کند. تک تیرانداز مثل همه قهرمان های آمریکایی بی عیب و نقص است. اهل خانواده و خوش قد وبالا و میهن پرست و شریف. کودکی را هم که می کشد یک کودک معمولی نیست یک تروریست است. تروریستی شش ساله که می خواهد نارنجک به طرف تانک ها و ارتش تا دندان مسلح و مجهز به تن پوش ضدگلوله پرتاب کند.اصلا آقای تک تیرانداز جز به سمت تروریست ها شلیک نمی کند. مطمئن می شود طرف تروریست است و بعد ماشه را فشار می دهد. طرف مقابل یا تروریستند یا وحشی.این وحشی را هم من نمی گویم لقبی است که قهرمان فیلم به عرب ها می دهد. وقتی حکم به وحشی بودن یک قوم دادی در واقع حکم به کشتن و نابودی آن ها دادی. اگر این حرف را یک سیاستمدار آمریکایی می زد جای تعجب نداشت. همه قدرت های بزرگ نیاز به دشمن سازی دارند.روزی این دشمن چپ ها بودند و حالا جایشان را داده اند به بنیادگراها. فردا هم یک بامبول دیگر از آستین درمی آورند تا بتوانند به این بهانه بچاپند و کارخانه های اسلحه سازی را رونق ببخشند و قیمت نفت را بالا و پایین ببرند و دیگر حرمله بازی هایی که از اقتضائات قدرت و سیاست در دنیای امروز است. من این ها را می فهمم و بر هیچ سیاستمداری خرده نخواهم گرفت چه آن سیاستمدار دموکرات باشد چه جمهوری خواه.

سیاست پیشه مردم از آن جایی که به هیچ چیز دیگری جز تنازع برای بقا نمی اندیشند و منافع حزبی و فردی را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند می توانند از این حرف ها بزنند و ما هم بگوییم برآنان حرجی نیست اما هنرمند چه؟ هنرمند هم می تواند بگوید من پادوی اهل سیاستم و هرچه سیاستمداران بگویند را مو به مو بر پرده سینما و یا بر کاغذ نقش می زنم؟ آن هم هنرمندی در حد و اندازه های کلینت ایستوود؟اگر جهان به چنین جایی رسیده باشد که دیگر به هنرمندانش هم نتوان چشم امیدی داشت باید سرمان را بی تعارف بگذاریم زمین و بمیریم. تک تیرانداز یک فیلم کاملا تبلیغاتی و شعاری است. یک فیلم که در بحبوحه جنگ ساخته می شود آن هم برای تشجیع جنگجویان. فیلمی که خودی ها تماما فرشته سیرتند و طرف مقابل سراسر دیو و دد. فیلمی که هیچ لحظه ای برای تامل و درنگ و به فکر فرورفتن ندارد. ساختن این فیلم آن هم در حالی که چندسالی است آمریکا نیروهایش را از عراق بیرون کشیده آن هم توسط هنرمندی در حد و اندازه کلینت ایستوود ترسناک است.این فیلم فقط یک فیلم نیست یک زنگ خطر است یک هشدار است.داعش از دل چنین تفکری بیرون می آید. تفکری خود بنیاد که خود را متر و معیار حقیقت می داند. چه فرق می کند این تئوری توسط آدم های ریشوی بدترکیب بدلهجه ترویج شود یا توسط آدم های خوش تیپ و خوش لباس و جنتلمن. سرچشمه هر دو نگرش زهرآگین است. این که بعضی از اهل نظر می گویند بنیادگرایی از دل دنیای مدرن بیرون آمده و بنیادگرایی هم نوعی نیست انگاری است بی وجه نیست. تک تیرانداز گواهی است براین مدعا.