روزنامه جوان نوشت:

سرلشكر پاسدار قاسم سليماني، فرمانده سپاه قدس، بعد از مطالعه كتاب «آن بيست و سه نفر» نامه‌اي براي احمد يوسف‌زاده، نويسنده اين كتاب نوشت.

سردار سليماني در نامه خود خطاب به اين نويسنده آزاده مي‌نويسد: احمد عزيزم! تقريظ و تحسين رهبر عزيزمان مرا تشويق به خواندن كتابت كرد و پس از قرائت آن به مقامت غبطه خوردم و افسوس كه در كارنامه‌ام يك شب از آن شب‌ها و يك روز از آن روزهاي گرفتار در قفس را ندارم. شماها عارفان حقيقي و عابدان به عبوديت رسيده‌اي هستيد كه به عرش رسيديد، اي‌كاش در همان بالا بمانيد. چه افتخارآميز است ربانيون بر منبر نشسته، تربيت‌يافتگان منابر خود را به تماشا بنشينند. چه زيباست جوانان جوياي كمال، كودكانِ كمال‌يافته در قفس دشمن را ببينند. اي‌كاش سفيرانِ در قصرهاي مجلل نشسته كشورمان، اين سفيران در قفس گرفتار شده را ببينند و چگونه سفير بودن را بياموزند. احمد عزيز! وقتي كتابت را خواندم ناخودآگاه صحنه اسارتي در مقابل ديدگانم مجسم شد و به‌ياد آن اسير، بر كتاب اين اسير، اشك ريختم، ياد قهرمان اسارت كه اسارت را به اسيري گرفت. بانوي معظمه خسته‌اي كه با مجروحيت دل و جسم، در حالي كه سر برادران، برادرزاده‌ها و فرزندان خود را بالاي ني جلوي چشم داشت و دهها زن و كودك اسير هر روز كتك‌خورده را در طول هزاران كيلومتر پياده يا بر شتر برهنه نشسته، سرپرستي مي‌كرد، در عمق قرارگاه دشمن بر هيبت او شلاق زد و با بياني كه خاطره پدرش علي(ع) را در يادها زنده كرد، همانند شمشير برنده برادرش عباس بر قلب دشمن فرود آورد و با جمله «مارأيت الّا جميلاً» عرش را گرياند و بشريت را تا ابد متحير عظمت خود ساخت. به كرماني بودنم افتخار مي‌كنم، از داشتن گوهرهايي همچون «شهسواري» كه فرياد «مرگ بر صدام، ضد اسلام» را در چنگال دشمن سر داد و نشان داد به‌خوبي درس خود را از مكتب امام سجاد(ع) آموخته است و «امير شاه‌پسندي» كه بر گوشت‌هاي بر اثر شلاق فرو ريخته او، اتو كشيدند و «احمد يوسف‌زاده»، «زادخوش»، «مستقيمي»، «حسني» و... كه از اسارت عظمت آفريدند.

در پايان درود مي‌فرستم بر مردي كه به‌احترام شما و همه مجاهدين و شهدا، قريب 30 سال چفيه يادگار آن روزها را به گردن آويخته تا عشق به اين راه و مرام و فرهنگ را به همه يادآوري كند و بر هر نوشته شما بوسه مي‌زند و در بالاترين جايگاه فقاهت، حكمت و انديشه، زيباترين كلمات را نثارتان مي‌كند. چقدر مديون اين مرديم و بدون او تاريكيم. خداوندا! وجودش را براي ايران و اسلام حفظ بفرما. كتاب «آن بيست و سه نفر» روايت اسارت 23 نوجوان ايراني است كه براي ايجاد فضاي تبليغاتي عليه كشورمان به ديدار با صدام مي‌برند.

5858

منبع: جوان