یاد یک گفت وگوی بسیار مفصل با ایشان افتادم در منزلشان در مجموعه پارک پرنس درباره خانه موسیقی در بیش از ده سال قبل. آن گونه که در خاطر دارم ایشان از خانه موسیقی کناره گرفته بودند و من ( به عنوان بازرس کانون پژوهشگران و نیز سردبیر بولتن خانه موسیقی) مدافع سرسخت کار صنفی در خانه موسیقی بودم و میخواستم قانعشان کنم که بازگردند، ایشان میگفتند که تلاش بیهوده میکنید.
شش سال بعد من هم به جمع بندیای رسیدم که ایشان قبلا رسیده بود که با این مجموعه هیات مدیره و با چنین طرز تفکری ی دست صدا ندارد و نمیتوان راهی به دهی در کار صنفی برد. چرا که بر این باورم« نهاد دموکراتیک افرادی با منش دموکراتیک میخواهد و این دو لازم و ملزوم همند و نبود یکی عملا به بی توفیقی آن دیگری در کار صنفی خواهد انجامید» آن گفت وگو پیاده شد و متاسفانه هیچگاه منتشر نشد و الان هم به آن دسترسی ندارم و حسرت میخورم که ای کاش این گفت وگو منتشر می شد تا اطلاعات مفیدی را که در ان بود در اختیار علاقهمندان به کار صنفی حوزه موسیقی قرار میدادم.
نگارنده ضمن قدردانی از ورود ایشان به این بحث و البته مخالفت با استدلالشان درباره امضاء کنندگان نامه حمایت از آقای فاطمی (که خود بحثی جدا را می طلبد) چند نکتهای را برای تعدیل و تدقیق نکات برشمرده شده ایشان میآورم که میتواند به ایضاح بحث مدد برساند.
مهمترین نکته این است که پیشنهادات زیر باید در چارچوب اساسنامه باشد و متاسفانه برخی از این پیشنهاداتی که آقای درویشی ارايه دادند خارج از اساسنامه خانه موسیقی است و تمامی فریاد و فغان منتقدان این است که هیات مدیره خانه موسیقی ضمن آنکه اساسنامه را رعایت نمیکند و تخلفات عدیده در این زمینه دارد، برخورد گزینشی، سلیقهای و دلبخواهی با اساسنامه دارد.
به جز پیشنهادشان درباره پس گرفتن شکایت خانه موسیقی که البته بیمنت بر منتقدان و آقای فاطمی باید صورت گیرد و حتی عذرخواهی هم از ایشان باید بشود؟ نوشتهاند:«1- تشکیل شورایعالی موسیقی متشکل از موسیقیدانان شناخته شده و شخصیت های علمی و فرهنگی بی طرف و مورد وثوق دو طرف دعوا.»
با توجه به این که شورای عالی موسیقی باید از طریق مجمع عمومی خانه موسیقی و با پیشنهاد هیات مدیره انتخاب شود، این کار با اساسنامه فعلی منطبق نیست و لذا این شورا نمیتواند هیات مدیره را منحل کند.
اما با عنایت به اینکه دوره کاری هیات مدیره به پایان رسیده( بر اساس اساسنامه سال ۱۳۷۹ سه سال و بر اساس اساسنامه تغییر یافته در بهمن ۱۳۹۱ یک سال) خود هیات مدیره برگزاری انتخابات را اعلام کرده است. عملا بند بعدی پیشنهادی ایشان درباره انتخابات سالبه به انتفاع موضوع است.
اما پیشنهاد نگارنده این است به جای شورای عالی یک شورای ناظر بر انتخابات از میان موزیسینهای شناخته شده و مورد وثوق تشکیل شود که اساسنامه خانه موسیقی را دقیق و عمیق مطالعه کرده باشند. این گروه میتواند هسته اولیه کمیته داوری آینده خانه موسیقی راهم به خود بگیرد تا از این پس هر گونه شکایت درون یا برون صنفی در این کمیته مورد بررسی قرار گیرد.
این کمیته باید در اسرع وقت پیشنهاد تعویق سهماهه انتخابات را ارايه کند. در فاصله این سه ماه آییننامه انتخابات خانه موسیقی باید مورد بازنگری دقیق و کارشناسانه و منطبق با فضای موجود قرار گیرد و کمیتهای برای عضو گیری از موزیسینهای منتقد علاقهمند به شرکت در خانه موسیقی تشکیل شود که به دور از بوروکراسی کانونهای مربوطه و باحضور یک عضو از هر کانون به عضو گیریهای تازه سرعت ببخشد.
شخص نگارنده در نیافته است که هیات مدیره خانه موسیقی که میخواست شش ماه بعد(پاییز سال ۱۳۹۵) انتخابات دور بعد را برگزار کند چرا یکباره به صرافت افتاده است که با چنین تعجیلی انتخابات را در دستور کار قرار دهد؟ آن هم برگزاری یک مجمع در ۲۴ اسفند که تقریبا همه کشور در تعطیلی و خانه تکانی است؟
هیات مدیره خانه موسیقی و برگزارکنندگان انتخابات باید در خاطر داشته باشند که تا همین جای کار هم منتقدان که امکان شکایت از تخلفات عدیده هیات مدیره خانه موسیقی به دادگاه را داشتند،از این کار سرباز زدند و ابتدا از طریق بازرسی خانه و سپس از کانال دبیرخانه نظارت بر موسسات فرهنگی و هنری زیر نظر وزارت ارشاد پیگیر ماجرا شدند. آنها قطعا از طریق معاونت هنری وزارت ارشاد و نمایندگان وزیر دریافتهاند که حق با منتقدان است و بهتر است خود را از دام مشورتهای غیرکارشناسانه یک وکیل جوان و جویای نام و معاون اجرایی و سردبیر محتسب مزاج سایت خانه موسیقی رهایی دهند تا کار به جاهای باریکتر نکشد. خانه تکانی در سایت و وضعیت رسانهای خانه موسیقی نخستین گامهای اصلاحات در این نهاد است که باید در دستور کار قرار گیرد.من خود بر این باورم که اگر سردبیری مستقل و بیطرف و پایبند به اخلاق حرفهای روزنامهنگاری بر سایت خانه موسیقی مدیریت میکرد بسیاری از این مشکلات حادث نمیشد. نمونه بارز آن عدم انعکاس متن استعفای استاد حسین علیزاده روی سایت است که نشان میدهد در این سایت آگهی تسلیت و تبریک گمنامترین موزیسینها میتواند انعکاس یابد، اما استعفای حسین علیزاده(آن هم استعفاء از شورای عالی خانه موسیقی و نه شورای عالی دارقوزآباد!) به دلیل نگاه بیتوازن و غیرحرفهای مدیریت سایت امکان انتشار نمییابد.
به امید روزی که تک تک اهالی موسیقی بتوانند پاسخهای منطقی و درست از کادرهای مرکزی هر نهاد صنفی بشنوند.