به یاد داشته باشیم که قانون کف اخلاق است. یعنی وقتی اخلاق و مروت و وفای به عهد و امانتداری انجام نشود، آدمیان به قراردادها و قوانین پناه می‌برند و در آن جست وجو می‌کنند تا ببینندکه با طرف مقابل چه تعهداتی را امضاء کرده‌اند؟

ابتدا: در چند روز بعد از عید مدیرعامل خانه موسیقی(آقای حمیدرضا نوربخش) چه در مراسم تدفین مرحوم لشگری و چه در یکی دو سخنرانی دیگر مدام از اخلاق و معرفت بین اهل موسیقی دم زده و به گونه‌ای سخن گفتند که گویی ایشان و گروه هیات مدیره تجسم اخلاق و شرافت‌ هنری در میان اهالی موسیقی هستند و بقیه عده‌ای هنرجو و خس و خاشاکند که« حق اعتراض هم ندارند»

سخنان آقای مدیرعامل نگارنده را یاد خاطره مواجهه برنارد شاو، نویسنده معروف فرانسوی با یکی کارفرمایانش انداخت که وقتی برنارد شاو از او خواست پول مطالبش را بدهد با تکبر و غرور گفت: استاد حیف است که شما با این قلم و اهل فرهنگ بودن دنبال پول باشید. بهتر است کمی دنبال اخلاق و فرهنگ و معرفت هم باشید. برنارد شاو جوابش داد: ما هر کداممان دنبال همان چیزی هستیم که به آن نیاز داریم. من دنبال پول و شما دنبال اخلاق و فرهنگ و معرفت.

میانه:حکایت ما(منتقدان هنرجوی خس و خاشاک) و آقای نوربخش و برخی از اعضای هیات مدیره هم همین است. همه ما تصریح می‌کنیم که اساسنامه خانه موسیقی باید اجرا شود و تخلف از اساسنامه یعنی عدول از ابتدایی‌ترین قرارداد اجتماعی میان اهالی موسیقی(اعضای خانه موسیقی) با هیات مدیره‌‌ای که مجمع عمومی به عنوان نماینده اعضاء، آنها را انتخاب کردند.

خوشبختانه یا متاسفانه تخلفات هیات مدیره و مدیرعامل در عدول از برخی بندهای اساسنامه بر هیات نظارت بر موسسات فرهنگی و هنری و حتی معاون هنری و مشاور وزیر روشن شده است. به همین دلیل است که آنها خواستند انتخابات خانه موسیقی بدون ناظر برگزار نشود و خود آقای نوربخش و هیات مدیره هم پذیرفتند که بدون نظارت انتخابات را برگزار نکنند.البته تا به اینجا که مجمع عمومی سه نوبت اول تشکیل،اما به نصاب نرسیده است، هیچ ناظری بر انتخابات نظارت نکرد. جدای از این که در سایت خانه موسیقی حتی اسامی نامزدهای کانون‌ها نیز نیامده است. گویی اینان نیز همان عده‌ای هنرجو هستند که هیچ هویتی ندارند.

در مقابل بروید سری به سایت انجمن صنفی هنرمندان موسیقی بزنید که نام و عکس تمامی اعضای عادی خود را هم بر سایت قرار داده است تا دریابید که در یک صنف همه یکی هستند و قرار نیست کسی بر دیگری برتری داشته باشد.

جدای از این تخلفات و تخلفات قبلی وعدول‌های متعدد از اساسنامه، امروز می‌خواهم سندی را پیش چشم افکار عمومی، اهالی موسیقی، اعضای خانه موسیقی و به خصوص مجمع عمومی این نهاد، آقای نوربخش، هیات مدیره و نیز عزیزان وزارت ارشاد و به خصوص وزیر محترم ارشاد(آقای علی جنتی) قرار دهم که باور دارم به جد پی‌گیر رسیدن به حقیقت ماجرا هستند و علاقه‌مند که این ماجرا به سمتی حرکت کند که متخلفان به مجازات برسند و یا حداقل دست از سر خانه موسیقی بردارند و پی‌کار دیگری روند. البته علاقه‌مندم که استاد شجریان که منتقدان را به غرض‌ورزی متهم کردند نیز در جریان چنین سندی قرار بگیرند و امیدوارم هیات مدیره برای افکار عمومی و اعضای صنف و نگارنده و ایشان هم توضیح قانع کننده‌ای داشته باشند.

این سند که روی سایت روزنامه رسمی است و تصویری از آن در همین صفحه قرار داده شده است را هر کسی می‌تواند در نشانی زیر پیدا کند.

http://www.rrk.ir/News/ShowNews.aspx?Code=1413745

این سند همچنین نشان می‌دهد که هیات مدیره خانه موسیقی بدون تشکیل مجمع عمومی صورت جلسه‌ای را به روزنامه رسمی فرستادند که در آن آمده است در تاریخ ۲۳ مهرماه ۱۳۹۱ مجمع عمومی خانه موسیقی تشکیل و تغییراتی بر اساس تصمیمات مجمع صورت گرفته است.

برابر این نامه که تاریخ ثبت آن یک و نیم سال بعد از برگزاری مجمع‌عمومی(کدام مجمع عمومی؟) و در سال ۱۳۹۳ است،‌ هیات مدیره خانه موسیقی دوره تصدی خود را به مدت ۴ سال تمدید کرده است.یعنی تا مهرماه ۱۳۹۵، و اعضای هیات مدیره و اعضای علی البدل و بازرس اصلی و علی‌البدل هم در این نامه معرفی شدند که همین افرادی‌اند که الان جزو هیات مدیر‌ه‌اند.

در حالی که همه ما می‌دانیم در آن تاریخ هیچ مجمع عمومی برگزار نشد و نگاهی به اخبار سایت خانه موسیقی در دو ماه قبل تا دو ماه بعد نشان می‌دهد که هیچ خبری و آگهی‌ای مبنی بر دعوت از اعضای مجمع انجام نشده است. حتی یکی از افراد که نامش در این نامه آمده است گفت که اصولا از وجود چنین نامه‌ای بی‌اطلاع است.

از دید آقای نوربخش و دکتر سریر(دو حقوقدان)نام چنین کاری چیست؟ دوستان حقوقدان و مشاوران خانه موسیقی و به خصوص آقای کامبیز نوروزی که من به ایشان ارادت دارم بفرمایند که نام چنین کاری را چه می‌توان گذاشت و اگر اثبات شود متخلفان با چه مجازاتی روبرو خواهند شد؟ دوستان هیات نظارت بر موسسات فرهنگی و هنری در برابر چنین کاری چه واکنشی نشان می دهند. ضمن آنکه دوستان هیات نظارت تا آنجایی که من در جریانم ، گفته‌اند تنها اساسنامه مورد نظر و ملاک عمل آنها اساسنامه سال ۱۳۷۹ است و نه تغییرات بعدی. که باید پرسید اگر چنین است چرا هیچ اقدامی برای نظارت بر خانه موسیقی صورت نمی‌دهید؟ چرا ناظران شما در انتخابات غایبند؟

نگارنده زمانی که مشکل خانه سینما در دولت قبلی ایجاد شد یادداشتی نوشتم و در آن آوردم که به دلیل عدم نطارت وزارت ارشاد بر مجامع عمومی این مشکلات رخ نموده است. اکنون هم همان مشکل به شکلی دیگر تکرار شده است. آقای وزیر!مشاوران وزیر! ریاست محترم هیات نظارت بر موسسات فرهنگی و هنری! آقای مرادخانی و مشاوران ایشان! دوستان خانه موسیقی و نیز منتقدان و علاقه‌مندان به یک کار صنفی درست و اصولی لینک زیر را بخوانند تا دریابند که چرا چنین اتفاقاتی در خانه موسیقی می‌افتد و چرا دولت نمی‌تواند بر آن نظارت کند؟

توضیحی درباره مشکل وزارت ارشاد دولت احمدی‌نژاد با خانه سینما

حتی اگر این نامه و مجمع هم درست باشد، ارايه آن به روزنامه رسمی در یک سال و نیم بعد را کجای سرمان قرار دهیم! یعنی آقایان خانه موسیقی(مدیرعامل و رئیس که هر دو حقوقدانند) یک مجمعی را در تاریخی غیر از روال رسمی مجامع عمومی( اسفند یا بهمن هر سال) برگزار می‌کنند و تازه در مجمع عمومی عادی آن سال نه( سال ۱۳۹۱ که مهلت هیات مدیره به پایان می‌رسد) و حتی در مجمع عمومی سال بعد هم  نه( اسفند ۱۳۹۲)، که یک سال و نیم بعد از  آن به روزنامه رسمی می‌دهند. با چنین برخورد‌هایی آیا انتظار دارید منتقدان به شما اعتماد کنند که انتخاباتی سالم و بی حاشیه برگزار می‌کنید؟

انجام:به یاد داشته باشیم که قانون کف اخلاق است. یعنی وقتی اخلاق و مروت و وفای به عهد و امانتداری انجام نشود، آدمیان به قراردادها و قوانین پناه می برند و در آن جست وجو می‌کنند تا ببینندکه با طرف مقابل چه تعهداتی را امضاء کردند و ابتدا به او یاد‌آور می‌شوند که برادر گرامی! استاد محترم! هم صنفی عزیز! رئیس بزرگوار!هنرمند خاکپای مردم ایران! ما از شما اخلاق و معرفت و مردانگی نمی‌خواهیم! شما اینجا نیامدید که توصیه اخلاقی کنید، شما و شمایان در خانه موسیقی مربی و معلم اخلاق نیستید؟ وظیفه شما چیز دیگری است. شما آمدید برابر اساسنامه کار صنفی انجام دهید.لطفا همین اساسنامه‌ای را که میان ما و شماست کامل و بی‌کم و کاست و بدون گزینش، اجرا کنید تا ما بر دستان شما بوسه تحسین بزنیم.

توضیح: این یادداشت با کمی تعدیل در روزنامه شرق پنج‌شنبه نهم اردیبهشت منتشر شد.

منبع: وبلاگ مهمان خبرآنلاین