مزاحمت يعني ديگران را به زحمت انداختن و از مسير معمول و متداول حركت و يا عمل منحرف كردن، متوقف كردن يا به ادامه به تدبير كه لازمه آن وقفه موضعي يا كندي مقطعي است كه در هر حال ايجاد مشكل در روند متعارف يا پيشبيني شده امر است.
اصولاً چرا مزاحمت ايجاد ميشود و چه عوامل و ابزاري موجب مزاحمت ميشود؟
ايجاد زحمت براي ديگران در بيشترين احتمال آن ريشه رواني دارد. بخش عمدهاي از احتمال باقيمانده، به منافع حاصل از آن برميگردد. در مبحث اول بايد گفت متأسفانه عدهاي توجيه ناكاميهاي خود را در پيشگيري از موفقيتهاي ديگران و يا ايجاد خلل در آن ميجويند. ناتوانيهاي آنان در اراده، ريسكپذيري، همت و تلاش از سويي و نداشتن سعه صدر، نياموختن خيرخواهي و توفيق براي ديگران و نداشتن تفكر و انديشه اثرپذيري جمعي از اهتمام فردي از سوي ديگر آنان را به گونهاي ادب و تربيت كرده است كه نميتوانند موفقيت ديگري را تمكين كنند مگر آنقدر آن را تمرين كنند كه ملكه تخريب و تعطيل ديگران در ذهن خود را تغيير دهند كه البته كاري دشوار ولي ممكن است. اين پديده در برخي، محصول تحقيرهاي شكننده و تخريبكنندهاي است كه بر اثر موفقيتهاي همسالان و همصنفان به آنان وارده شده و انگيزهاي شديد در انتقامجويي از انسانهاي موفق و پيشرو در آنها ايجاد كرده است. اين حس مخرب دروني به رفتارها و عملكردهاي متفاوتي در فرد بروز ميكند كه احساس منفينگري، نفي ديگري، انكار يا تحقير توفيقات و توانمنديها به راحتي و به سرعت از اينگونه افراد قابل حس و درك است.
مدلول قويم ديگر در ايجاد مزاحم براي ديگران منافعي است كه مزاحم از آن تحصيل ميكند. ايجاد فرصت ابراز وجود و جلب توجه، زيادهخواهي دريافت حقالسكوت در قالبهاي به كارگيري، جذب بازار كار يا اعطاي امتياز و امثالهم از موارد قابل ذكر است، اين ناهنجاري ناپسند اجتماعي كه كم و بيش در همه جا يافت ميشود خاصيتي هم دارد كه مقاومسازي و تقويت اراده طرف مقابل البته در انسانهاي مصمم و با قوام دستاورد آن است كه به دليل قلت شديد در مقايسه با شدت آثار تخريبي مورد نظر، موضوع پرداختن و رسيدگي نيست. اما اهميت شكلگيري زحمت براي ديگران چگونه است؟ و چه ابزاري موجب شكلگيري زمينههاي مزاحمت ميشود؟
طبيعي است كه لازمه ايجاد زحمت چه براي خود و چه براي ديگران، خارج كردن روند متداول و معمول از سير طبيعي يا قانوني خود است. براي سير متعارف امور، جريانها و روندهايي تعريف ميشود تا كارها به سرعت و با كمترين زحمت به انجام برسد و هر كسي بتواند به خواسته معقول و منطقي خود كه مزاحمتي براي ديگران نداشته باشد برسد اما اگر افرادي بخواهند از مسير خود خارج شوند يعني به بياني از حدود خود كه مزاحمتي براي ديگران نداشته باشد برسد اما اگر افرادي بخواهند از مسير خود خارج شوند يعني به بياني از حدود خود تجاوز كنند اولين پديده آن اين است كه به حقوق ديگران تعرض كردهاند و مطمئناً اين عارضه منجر به زحمت براي ديگران خواهد شد. در مثالي واضح مسيرهاي تعريف و تبيين شده براي حركت اتومبيلها به منظور رعايت حقوق عامه است كه تخلفات برخي از تجاوز از مسير تعريف شده حال به هر بهانه و دليلي كه مطمئناً نميتواند توجيهي منطقي داشته باشد موجب زحمت و احتمال خسارت براي ديگران خواهد شد.
براي زندگي سالم، آرام و آسوده آحاد جامعه، انديشمندان قوم تدابيري انديشيده و معيارهايي را وضع كردهاند كه يا در قالب قانون، تدوين شده يا به شكل تبييني و تعليمي به عرف تبديل شده كه در هر دو صورت مورد وثوق و احترام جامعه است. خروج از معيارهاي قراردادي كه برخي دلايل ذكر شده در ابتداي مقاله ميتواند بهانه اقدام آن باشد خميرمايه اصلي و اساسي ايجاد زحمت براي ديگران و تعرض به حقوق آنان است بنابراين هركجا كدورت، كسالت، تعارض و در نهايت كينه تا تضييع حقي حادث شد لازم است به دنبال ريشه آن بود كه تعدي يكي از طرفين از ضوابط و حدود تعيين شده و ايجاد مزاحمت براي ديگري دليل آن است، مطمئناً اگر همه انسانها حقوق خود را درست بشناسند، حتي نيازي به شناخت حقوق ديگران نيست و طبيعي است كه در تلاش نيل به آنچه معيارها و اصول به او حق دادهاند نيازي به تعرض به حقوق ديگران ندارد و چنانچه تعارضي حاصل شد، بايد آن را در خروج از معيارها جستوجو كرد در گذشته رسم بوده كه وقتي مديري را ميخواستند به مديريتي منصوب كنند كتاب يا كتابهاي قانون مرتبط با حوزه وظيفهاش را به او ميدادند تا مطالعه كند و حقوق خود يا سازمان خود را در انجام وظيفه موظفي بداند تا به حقوق ديگران تعدي نكند و يا بتواند از حقوق خود يا سازمانش دفاع كند و طبيعي است كه هرگاه تعارض و اختلافي بين دو مدعي ايجاد شد حكم را قانون مرتبط قرار ميدهند تا ميزان انحراف هر كدام از قانون، معيارها، حدود و حقوق را مشخص و معارض را كه موجب زحمت ديگري شد به رعايت حقوق دو طرف مكلف كنند مجموعه اين ضوابط، شاخصها، معيارها و اصول، ساختار حقوقي افراد جامعه را تشكيل ميدهد كه بر هم زدن آن و يا هر نوعي از ساختارشكني حاصلي جز زحمت براي ديگران ندارد همينگونه است كه وقتي زوجي ازدواج ميكنند بجز در اقليتهاي ديني كه آنجا نيز كتابهاي آسماني مرتبط را معيار قرار ميدهند، كتاب شريف قرآن كريم جزو لاينفك مهريه دختران جوان ماست و اين گذشته از تبرك زندگي به بركت قرآن عظيم، مفهوم والاي ديگري نزد بانيان اين اقدام شايسته داشته و دارد كه بسيار مغفول مانده است و آن تأكيد بر ايجاد ارتباط مستمر زوجين با قرآن و عدم تعدي از حدود و قوانين تعريف شده آن در زندگي زوجين است، ضمن آنكه زوجين بايد مداومت در تلاوت اين كتاب زندگيساز داشته باشند، هر گاه اختلافي بينشان به وجود آمد مراجعه ب قرآن كريم كنند تا ببينند كدام يك از مسير دستورات الهي و رعايت حقوق تعريف شده خود خارج شدهاند كه موجب تزاحم شده است حال يا خود ميتوانند بهفمند و يا براي فهم آن به عاقل اهل كتاب مراجعه كنند كه در سيره و سبقه ديني بدان مؤكد سفراش شده است، مطمئناً اين اصل بديهي و جدي ميتواند از بروز هر گونه اختلافي در خانوادههاي جوان جلوگيري كرده و يا زوجين را در صورت بروز آن با مراجعه به حقوق تعريف شده خانواده اسلامي در قرآن كريم، به حد و مرز خود برگرداند و اختلاف را مرتفع كند، آنچه اي كه امام (ره) فرمود كه اگر تمامي پيامبران در يك عهد و عصر و با هم مبعوث ميشدند ذرهاي با يكديگر اختلاف نداشتند برگرفته از همين اصل است ك ههمگي به حدود و حقوق تعريف شده، عالم و عامل بوده و از آن تهدي نميكردند بنابراين جامعه سالم، پويا، پيشرو، متفاهم همراه، مهربان و بدون زحمت براي ديگري، جامعهاي است كه آحاد آن سختارهاي حاكم در روابط فردي و اجتماعي را بشناسد، درك كنند و بدان احترام بگذارند كه اگر ساختارشكني در هر وجه آن صورت پذيرد ايجاد زحمت و مزاحمت براي ديگران خواهد شد كه اين پسنديده نيست.
تمامي پروندههاي شكل گرفته در مراجع قضايي، همه اختلافات بين زوجين، مجموعه بداخلاقيها، بدرفتاريها و كدورتهاي در جامعه، معلول خروج فردي و يا جمعي از معيارها، حدود و ضبواط وضع شده و مورد قوبل و احترام جامعه است كه به آنها ساختار حقوق و حدود جامعه ميگوييم و اگر اين ساختار به دليل و با هر چشمداشت مورد هتك حرمت يا ناديده انگاري واقع شود دستاوردي جز زحمت و ايجاد مزاحمت براي ديگران نداشته و هر گونه مزاحمت براي ديگران تعدي به حقوق آنان و هر گونه تعدي و تجاوز به حقوق ديگري تعريفي جز ظلم ندرد كه پرودگار مهربان چشمپوشي از ظمل حادث شده در حق ديگران را حتي بر خود روا نداشته و در يومالحساب به مظلوم سپرده است تا آنجا حقوق تعريف و تجاوز شده خود را از ظالم بستاند، بسي بهتر است همينجا كه ساده و راحتتر ميتوان گذشت، حد و مرز مطالبات و خواستههاي خود را بدانيم و آن را رعايت كنيم و بديهي است كه حقوق ديگران هم رعايت شده، تعرضي به ديگري نشده، مزاحمتي باري كسي فراهم نياورده و ظلمي به احدي روا نداشتيم تا به عنايت و رحمتاللهي گاه حساب و كتاب يومالجزا، از متأثران يومالسحره نباشيم، انشاءا... كه آنجا امر بسي دشوار است.
محمدجعفر جوادی. 17 شهریور 95