در سالهای میانی دهه ۷۰ که آرام آرام پول به سمت ورزش حرفهای سرازیر میشد، رسانههای ورزشی، جامعه را با این واقعیت آشنا کردند که در دوران بیپولی ورزش، ورزشکاران بسیاری جان و جوانیشان را برای خوشحالی مردم ایران و گردش چرخ ورزش کشورمان گذاشتند و حالا که سفره ورزش در حال چرب شدن است، باید سهمی هرچند ناچیز برای این ورزشکاران قدیمی در نظر گرفت تا همانطور که کارمندان و کارگران بازنشسته مستمری میگیرند، آنها هم یک آب باریکهای برای گذران زندگی داشته باشند.
این پیگیریها و تلاشها به تأسیس صندوق حمایت از قهرمانان ورزشی در اوایل دهه ۸۰ منجر شد که به موازات جذب کمکهای مالی برای قهرمانان امروز ورزش، وظیفه داشت از پیشکسوتان هم حمایت کند. این حمایتهای مالی کم و بیش انجام شد اما متأسفانه این روزها خبر میرسد در لیست حقوقبگیران و مستمریبگیران صندوق حمایت از پیشکسوتان ورزش، نام میلیاردرها و ورزشکاران متمولی که وضع مالی فوقالعادهای دارند هم به چشم میخورد. یعنی ورزشکارانی که در سالهای رونق اقتصادی ورزش، قراردادهای چرب و نرم میبستند و از کنار ورزش به امتیازهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رسیدند هم مثل آن ورزشکاران از کار افتاده، اجارهنشین، بیکار و گرفتار که منبع درآمدی غیر از همین مستمری ناچیز ندارند، حقوق ماهانه دریافت میکنند و حتی برخی موارد دریافتی آنها از ورزشکاران مستحق بیشتر است!
انصاف نیست پولی که به پیشکسوت بیمار، ورزشکار ویلچرنشین و قهرمان سالخورده رواست، به جیب سرمایهدارها برود. یا این قاعده و قانون باید عوض شود یا قهرمانان متمول باید به نفع مستمریبگیران مستحق کنار بکشند.
* این یادداشت در سرمقاله دوشنبه ۱۳ دی روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.