ایستادن پای منصوریان و تیمش در فصلی که استقلال در امارات تحقیر شد و 6 گل خورد کار این نسل بیسواد و عموما فوتبال زده است که حاضر نیست حتی یک یکی از جلسه های تمرینی استقلال را تماشا کند؛ آن هم تمریناتی که عموما پشت درهای بسته برگزار می شود!

 

روش دکتر قریب در استقلال این است که سکوت می کند و حرف نمی زند. منصوریان اما شیوه ای معکوس در پیش می گیرد و سخن می گوید. این که کدامیک بهتر است قضاوتش با شما اما چون منصوریان حرف می زند می شود با او وارد بحث شد.

1-   منصوریان از فضای بیسوادی حاکم بر فوتبال و بها ندادن به مربیان جوان شگفت زده است و گلایه هایش را مطرح می کند.

او برای ادعایش دلیل و برهان دارد و می گوید روزی آرزو داشتیم در سالن هفتم تیر یک ست از ژاپن (در ورزش والیبال) بگیریم اما امروز به دنبال بردن تیم های بزرگ جهان هستیم.

سخنان منصوریان - که من یکی او را دوست دارم - به جا و منطقی است اما اگر بخواهیم وارد همین فضای بیسوادی شویم باید از سرمربی استقلال سوال کنیم نتایج استقلال در نیم فصل نخست لیگ شانزدهم اگر برای منصور پورحیدری و ناصر حجازی رقم می خورد این دو عزیز چند هفته در تیم دوام می آوردند؟

2-   ایستادن پای منصوریان و تیمش در فصلی که استقلال در امارات تحقیر شد و 6 گل خورد کار این نسل بیسواد و عموما فوتبال زده است که حاضر نیست حتی یک یکی از جلسه های تمرینی استقلال را تماشا کند؛ آن هم تمریناتی که عموما پشت درهای بسته برگزار می شود!

منصوریان می گوید شما یکی از جلسه های فنی ما را ندیده اید اما مگر در جلسه فنی تیم که سکرت و مخفی است جای حضور نویسندگان روزنامه های ورزشی و سایت خبری است؟ بی تردید چنین نیست و منصوریان که درهای تمرین را می بندد جلسه های فنی تیم را هم پشت درهای بسته برگزار می کند.

3-   بحث حمایت از مربیان نیز مفصل است و نباید با واژه های دستمالی شده به آن پرداخت. مهدی تارتار،پورموسوی،عبدا... ویسی،یحیی گل محمدی،فراز کمالوند،مجتبی حسینی و ... از دل همین فضای بیسوادی که پشت مربیان جوان ایرانی را خالی می کنند بیرون آمده اند. اینها که از کره مریخ و با حمایت آدم های فضایی مربی نشده اند!

در استقلال هم چنین است و چنین خواهد بود؛ منصوریان یک فصل تمام با وجود تمام اشکالات وارد بر استقلال حمایت شد و در جای خود ماند. ناصر حجازی که سرمربی محبوب قلب ها بود در آخرین مرتبه ای که سرمربی استقلال شد از هفته چهارم و پنجم زیر این فشارهای خرد کننده دوام نیاورد اما تیم منصوریان حمایت شد و به گواه قلم هایی که در رسانه های خود آرشیو دارند می شود شاهد گرفت که مربیان ایرانی همواره زیر چتر حمایت رسانه ها بوده اند.

4-   آنچه منصوریان از والیبال مثال می آورد در واقع اعترافی است غیر مستقیم که این اتفاق بزرگ هرگز به دست مربیان ایرانی رقم نخورد. ولاسکو را منصوریان به یاد دارد لابد که چه تیمی ساخت و عجب نسلی را به مردم معرفی کرد.

در تیم ملی فوتبال ایران هم روزی آرزو داشتیم با کره جنوبی مساوی کنیم اما امروز چنان این تیم را تار و مار می کنیم که آسیا به احترام ایران کلاه از سر بر می دارد. سرمربی این تیم هم کارلوس کی روش است و رسانه ها می دانند چگونه در این فضای بیسوادی به زعم منصوریان،به افرادی که در این فوتبال مسولیت دارند بها بدهند و از آنها حمایت کنند.

*نکته: برگرفته از روزنامه خبر ورزشی و سایت این روزنامه

 

منبع: 35
"