در زمانی ما در فامیلهای خود انواع سنها را داشتیم و هر کس با همبازی خود در مراسم میهمانی همصحبت بود حالا دیگر نه از این همسنها خبری است و نه از بازیها! همه دارند با همزادهای خود یعنی رایانه و گوشیهای همراه، همراهی و بازی میکنند و تازه اگر در جمع هم باشند گویی که نیستند. و این اگر عمومیت داشته باشد هشداری است به ما و به دولت و آنهایی که داعیه رهبری دارند و برای آینده فکر میکنند. آینده این ملت چگونه است و با چه ویژگی و با چه هرم سنی؟
البته برادران اهلسنت به این نقیصه بیشتر واقفند و توکلشان هم بیشتر. آنها به این راز پی بردهاند که تکثیر نسل و به ویژه در شرائط حساس از اهمیت والایی برخوردار است و یا شاید امکانات مالی آنها بیشتر از دیگران تأمین است. شاید آنها افراط میکنند و ما تفریط، نمیدانم. من در سفری که دو سال پیش به قشم داشتم از بعضیها از وضعیت فرزندانشان سوال میکردم، میگفتند که اغلب هرکسی بالای ده و بیست فرزند دارد. این مسئله در کنار بسیاری از شهرنشینان قابل توجه است که افراد در سنین بالا یا هنوز ازدواج نکردهاند و یا بچه ندارند و یا فقط یکی و یا حداکثر دو تا دارند و یا متأسفانه از هم جدا شدهاند. این اتفاق نامیمون واقعا فاجعهبار و تأسفبار و هشداردهنده است.
عذر بسیاری این است که آنها نگران اداره فرزندان و مخارج آنها و بعضا تربیت آنها هستند. البته تا اندازهای درست است ولی بعضی فکر میکنند که خودشان همه مسئولیت تربیت را به عهده دارند در حالی که در بسیاری از موارد خود بچهها هستند که اگر مایه اولیه را پدر و مادر به آنها داده و مراقب هم باشند، خودشان با معاشرت با یکدیگر تربیت میشوند. آنها باید مشکلات را ببینند و آن را حل کنند. مهم خط فکری است که خانواده و به ویژه پدر و مادر به آنها میدهند. بُنمایههای فکری و اخلاقی فرزندان در سنین کودکی شکل میگیرد و اگر پدر و مادر خود مقید و به دستورات اخلاقی پایبند باشند در مصونیت فرزندان تأثیر بسیار بالایی دارد. جالب است در قرآن وقتی حضرت مریم را متهم کردند مردم به او میگفتند پدر و مادر تو که افراد بدی نبودند!
بعضی فکر میکنند اگر ازدواج نکنند کار خوبی کردهاند به قول آنها یک سرباری به جامعه اضافه نکردهاند ولی ته قضیه را اگر خوب نگاه کنیم آنها هم رسالت زندگی را درک نکردهاند و هم دنبال راحتی خودشان هستند. آنهایی که ازدواج کرده و اولاد نمیآورند هم همینطور. بعضی اوقات میگویند ما هنوز بچهایم در حالی که بیش از ۳۰ سال از عمرشان گذشته است. معلوم نیست چند سال میخواهند عمر کنند که تازه ۳۰ سالگی برای آنها بچگی است. بعضی ازدواج میکنند و یک بچه میآورند و میگویند بس است، غافل از این که وقتی بچه تک و تنها باشد یا خیلی لوس و عزیزدردانه بار میآید و یا منزوی و افسرده میشود. بعضی میگویند دو تا کافیه. البته آنها توجه دارند که در این حالت رشد تولیدمثل آنها از نظر جمعیتی صفر است. یعنی بهازای خودشان که دو نفرند دو نفر جایگزین کردهاند.
از این رو برای خانوادههای ایرانی که غم آتیه فرزندان را میخورند که ممکن است نتوانند تربیتشان کنند باید گفت همه واقعیت این چنین نیست. شما تلاش خود را صادقانه انجام بدهید خدا به شما کمک میکند. من گاهی اوقات در صداوسیما میشنوم و یا میبینم که افرادی با داشتن کمترین بهره از امکانات مادی چگونه با خلاقیت و ابتکار به جایی رسیده و مشکلات خود را حل کردهاند. اساسا مشکلات، انسان را میسازد و به فکر چاره میاندازد؛ البته اگر دولت هم حداقلها را فراهم، و به وظیفه خود عمل کرده باشد.
دولت اگر به فکر آینده کشور باشد باید برنامههای جامع برای تکثیر بیشتر و بقای نسل تدارک کند. چگونه است از انقراض ببر و یا گونههای دیگر حیوانی خبر میدهد و برای آن برنامهریزی میکند اما برای انقطاع نسل انسانی در کشور برنامهای جامع ندارد.
برنامه جامع از این جهت که هر کسی در این کشور باید دارای حقوقی مسلم باشد. از وقتی که به دنیا میآید، همانند کشور های مترقی، حداقلی بر طبق قانون باید برای او در نظر گرفته شود تا در آینده چنانچه با فعالیت خود به جایی رسید این حداقلها قطع شود. البته اگر تورم بگذارد. در این زمینه نهادهای گوناگون و درگیر باید برنامههای هماهنگ داشته باشند که یکی دیگری را نقض نکند. بهداشت، آموزش و مسکن در اولویت اول است. ایکاش به جای این یارانهها بیمه بیکاری برای افراد بیکار مصوب میشد.
فلسفه ازدواج چیست؟ به قول حضرت فاطمه در خطبه خود فلسفه ازدواج را تکثیر نسل دانسته است.
اما آنچه مهم است الگوی زندگی و مصرف است که سردمداران باید آن را به مردم نشان دهند و اینکه چگونه میتوان صرفهجویی کرد و زندگی آرامی داشت. درست است که سبک زندگی در شهرها و به ویژه شهرهای بزرگ عوض شده ولی انگیزه ازدواج هم از تکثیر نسل به راحت بودن و برطرف کردن نیاز جنسی تغییر کرده است.
به این مشکل اضافه کنید کشته شدن بچههای معصوم و احیاناً نخبه کشور که به دست رانندگان ناشی داده میشود و هر روز شاهد کشته شدن گروهی از دانشآموزان هستیم.
ما داریم کجا میرویم؟ ما همه چیز را با دست خودمان تغییر دادهایم و آن وقت یا از خدا میخواهیم و یا از خدا هم قطع امید کردهایم. خدا بنا نیست در عالم معجره کند که اگر میکرد برای اولیای خودش میکرد. دنیا باید به دست خود ما ساخته شود و این خواست خداست. و گفته است برای هر کس همان اندازهای است که میکوشد.
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۳۹۶ - ۰۶:۴۳
اشعاری برای کودکان سروده بودم و در فامیل هر چه گشتم خانواده ای را پیدا کنم که فرزند بین سالهای ۵-۱۷ ساله داشته باشند کمتر پیدا کردم. شما هم میتوانید در فامیل خود یک جستجویی بکنید. واقعا چه شده است؟
منبع: khabaronline