مدیرانی که از روز ۲۰ آبان به نص صریح قانون، ماندنشان در مناصب فعلی جرم تلقی میشود، طی همین چند روز، هزار و چند راه را آزمودهاند تا بمانند و به فعالیت ادامه بدهند.
حرف هم که میشود، میگویند فوتبال خواب و خوراک و زندگی را از ما گرفته و از همه چیز افتادهایم اما در عمل نمیدانیم چرا اصرار دارند پستشان را داشته باشند و در عوض خواب و خوراک و زندگی نداشته باشند؟!
یعنی ما در این فوتبال تا این حد مدیر جانبرکف برای خدمت داریم؟ اگر پاسخ مثبت است، چرا حال و روز فوتبالمان خوش نیست؟ یا برخی آقایان بلد نیستند درست به فوتبال خدمت کنند و اشتباهی خدمت فوتبال را میرسند(!) یا همانطور که قانون به درستی تشخیص داده، بازنشسته شدهاند و باید میدان مدیریت را به نیروهای جوانتر و باانگیزهتر بسپارند که همچنان مقاومت میکنند و به جای تمکین از قانون، دنبال دور زدن قانون هستند.
کاش این میزهای مدیریتی تا این حد چسبناک و جذاب نبود تا دوستان دلشان میآمد و میدان را به نفع نیروهای باانگیزه خالی میکردند. قطعاً ایراد از چسبندگی همین میزهاست وگرنه مدیران بازنشسته هیچ ایرادی ندارند، جز این که تشنه خدمت به فوتبال هستند.
* این یادداشت در ستون حرفآخر پنجشنبه ۲۵ آبان روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.