«ناصر» یکتنه۱۱ نفر را حریف بود اما مشکلش از زمانی شروع شد که رسانه ملی «یار دوازدهم» شد(!) یعنی درست عین «جلال پیشواییان» از راه رسید و بیهوا چاقو را آنجایی فرو کرد که دیگر نه او، نه جد و آبادش و نه اصولا هیچ هنرمند دیگری نتوانست از جایش برخیزد و روزگار هنر و اهالی هنر هم شد: عاقبت «کریم آب منگول» که این روزها فقط مینشینند و از گذشتههای دورشان یکریز حرف میزنند و گاه، بیش از آنچه بوده هم، میگویند تا بلکه جبران این سوتوکوری و کسادی بازار چندین ساله هنر را بکنند.
حالا ما به همه گفتیم زدیم... شما هم بگید زده!
باز هم پلیس مثل همیشه دیر از راه میرسد، تازه وقتی هم که آخر فیلم میرسد حواسش به همه چیز هست الا هنری که روی زمین افتاده و دارد نفسهای آخرش را میکشد. البته دلواپسانی هم هستند تا با لغو و توقیف و سانسور و فیلتر و... تیر خلاص را بزنند و کار همه چیز را یکسره کنند.
بلانسبت، هنرمندان سالهاست که همچون روسپیهای «قلعه» وارفتهاند و آش و لاش و درب و داغان در انتظار ناصری هستند تا از راه برسد و مانند فروزان آنها را به بغل بگیرد و ناجیشان بشود. به امید رفتن به خانه بخت و خوشبختی... ناصر با هیکلش حریفان خود را از پای درنمیآورد بلکه با غیرت و جربزهاش پدرشان را درمیآورد. اصولا نقش هیکل در دعوا خیلی کم است. شاهد حی و حاضرش هم خودم. چند وقت پیش از یک نفر نصف خودم که میخواست مطلبی را (در خصوص طنزهایم) به من محترمانه تذکر دهد، تا دلتان بخواد کتک خوردم!
درست است که ناصر القاب مختلف و نامهای مستعار زیادی داشت که همگی گویای جوانمردی و پهلوانی او بودند اما همیشه دست بالای دست بسیار بوده و هست و دیدیم که همین دستهای بالاسری بالاخره کار دستش دادند. کسی را میشناسم که به او «فری پلنگ» میگفتند و دست آخر کسی نفلهاش کرد که بعدها به «سعید پلنگ کش» معروف شد. اصولا اینها بعد از آن که دمار از روزگارتان درآوردند لقبتان را به مسخره گرفته و چنین میگویند: فرمون فرمون که می گن؛ این بود؟
اما نباید از این هم غافل بود کسانی که در دعوا قپی میآیند و یال و کوپال نشان میدهند و شاخ و شانه و عربده میکشند و رجز و کری می خوانند، بیشتر به خودشان مشکوکند، یعنی اینکه ترس برشان داشته...
بله فرق است بین کسانی که «مریضند» و «مرض» دارند. مرضدارها، شیشه خرده دارند اما امآرآی چیزی نشان نمیدهد. کرم دارند اما کشت انگلشان همواره منفی است. هیچ دردی ندارند اما در نقاط حساس بدنشان سوزش احساس میکنند.
واقعا که ... قیصر کجایی که داداشت رو کشتند!