اگر از مسائل پشتپرده و هزینههای گزافی که برای فوتبال میشود بگذریم که در جای خود بسیار مهم و قابل بررسی است، نکاتی دیگر که به نظر میرسد عبارتند از:
۱- زندگی علاوه بر این که صحته کار و کوشش است، صحنه بازی هم هست، تا نشاط را در جامعه زنده کند. این به این معناست که ما میتوانیم زندگی و کار و کوشش خود را به صحنه بازی و مسابقه و رقابتی منطقی و منصفانه تبدیل کنیم تا رنج زندگی را کمتر لمس کنیم. اصلا شعف و غرور زمانی حاصل میشود که حاصل تلاش و کوشش باشد. اگر همه ارگانهای جامعه با تلاش و کوشش شاهد پیروزیها باشند و آن را به مردم بدون در نظر گرفتن تبلیغات سیاسی و جناحی و شخصی ارائه کنند، جامعه را سرشار از انگیزه و تلاش خواهند کرد.
۲- مربی نقش عمده و اساسی دارد. او میتواند تیم را به رکود بکشاند و یا با تمریناتی که میدهد آنان را قوی کند. مربی هر چه تجربه بیشتر داشته باشد و دوراندیشی و آیندهنگری بر پایه اطلاعات درست او بیشتر باشد توفیق او زیادتر است. رئیس حکومتها همینطورند. تجربه و اطلاعات و قدرت تصمیمگیری آنها بسیار کارساز است.
۳- فوتبال در بین ورزشهای دیگر از این جهت مهمتر است که هم تیمی و گروهی است و هم زمینش بزرگتر است و هم زمان بازی در آن از بقیه ورزشها بیشتر و نیز اگر به تساوی برسند باید زمان آن قدر ادامه پیدا کند تا نتیجه به دست آید. بنابراین بیشتر با وضعیت اداره کشور توسط دولتها که تیمی و گروهی است شباهت دارد.
۴- چیدمان نیروها بسیار اهمیت دارد. مربی یکی از بزرگترین نقشهایش چیدمان نیروهاست. و این علاوه بر تقویت بنیه یکایک نفرات اصلی و یا ذخیره است. در هر بازی او باید بداند که چه کسی را در کجا به کار گیرد تا دقتش بیشتر باشد. در هر بازی با هر کشوری ممکن است این چیدمان فرق کند. دولتها هم باید تیم خبره به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی داشته باشند تا با هر کشوری به مقتضای آن عمل کنند. چه این تیم دولتی باشد و یا بخش خصوصی.
۵- هیچ رودربایستی در کار نیست. مربی چابکی و تحرک و خلاقیت میخواهد. صراحت در تصمیمگیری یکی دیگر از ویژگیهای مربی در همه ورزشها و به ویژه فوتبال است. مربی در این زمینه هرگز زیر بار توصیهها و فشارها نمیرود و فقط به پیروزی فکر میکند و در برابر اعتراضها پاسخگوست. دولتها هم باید این طور باشند و رودربایستیها را کنار بگذارند و از باندبازی و جناحی عمل کردن بپرهیزند.
۶- شیر فهم کردن مسائل هم برای مسئولان و هم برای مردم. تشبیه و یا مقایسه حکمرانی به فوتبال به این معناست که همچنان که فوتبال بر سر هر کوی و برزن مطرح و فعالیت تیمها و قهرمانان آن زبانزد خاص و عام است و همه مردم از آن آگاهند شیوه حکومت حاکمان هم زیرذرهبین نقادی همه مردم از مسئول، متخصص و مردم عادی است. مسئولان از یک جهت و مردم از جهت دیگر. مسئولان باید خود کارآمدی خود را در مقایسه با یکدیگر و نیز با رقبایی که باید با آنها مقابله کنند بررسی کنند. و نیز اگر در دولتی متخصصان کنار کشیدند و از مشاوره و توصیه به مسئولان دریغ کردند باید نگران بود. وقتی طرفدارن حکومتی در بین مردم کم میشود میفهمند که خوب کار نکردهاند و بر عکس اگر خوب کار کنند بر محبوبیتشان افزوده میشود. مردم هم از کوچک و بزرگ همان طور که به فوتبال و نکات فنی آن آگاهاند نسبت به قوت و ضعف دولت ها هم واقفاند. وقتی دولت بد عمل میکند و یا خوب عمل میکند همه در کوچه و بازار و در فروشگاهها و مراکز تجمع از خوبی و یا بدی عملکرد آنان بحث و گفتوگو میکنند.
۷- قدرشناس بودن مردم اگر خوب بازی شود. مردم به خوب عمل کردن رأی میدهند و این در سایه شفافیت است. پشت پرده هر چه هست در زمان بازی فراموش، و به کارایی فکر میشود. اگر مردم صداقت و کارآیی بازیکنان به صورت جمعی و یا فردی را ببینند آنها را تحسین میکنند، فارغ از این که ببرند و یا نبرند. دولتها هم اگر صادقانه کار کنند، ایثار و ازخودگذشتگی داشته باشند و عملشان گفتارشان را تأیید کند مورد استقبال و تشویق مردم قرار میگیرند.
۸- باید اطلاعات دقیق به دست آورد چون رقابت جدی است. داشتن اطلاعات رمز اصلی موفقیت است. در ورزش مربی و تیم، همه توانمندیهای خود و رقیب را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند و اطلاعات را در عمل به دست میآورند تا بتوانند از آن استفاده کنند. در دولت ها هم همین طور!
۹- همه نقش دارند و بهویژه دروازهبان. در کار جمعی همه نقش دارند و همه علاوه بر انجام وظیفه شخصی باید به نقش دیگران توجه کنند. پاس دادنهای مناسب به یکدیگر نتیجه خوب نهایی را به دنبال دارد. در ورزش فوتبال کسی به فکر شخص خود نیست. در درجه اول تیم و گروه مورد توجه است و از همه مهمتر افتخارآفرینی برای کشور. در حکمرانی هم چنین است. همه باید به فکر هم باشند و این علاوه بر نقش فردی افراد است. آن چه وارد کشور میشود باید به دقت مورد وسواس مسئولان باشد. اگر چنین نشد آن وقت قضاوتها متفاوت میشود.
۱۰- تماشاچی و حضور مردم در صحنه خیلی مهم است. تماشاچیان بزرگترین مشوق برد و باخت اند. اغلب دیده شده است که تیمی در کشور خود پیروز شده و در کشورهای دیگر باخته است. اگرچه این وجه غالب نیست ولی حضور تماشاچی و قضاوت آنها بسیار تأثیرگذار است. در حکومتها همین طور است. حضور حکمرانان در بین مردم و گزارش صادقانه میتواند روابط فیمابین را تقویت کند و موجب دلگرمی خادمان به مخدومان باشد.