در روز جهانی کودک، غیر از اسباببازی خریدن برای بچهها و ماشین دادن دست پسربچهها و عروسک هدیه دادن به دختربچهها، باید درباره کودکمان که طبق چرخه همیشگی زندگی، بزرگان آینده و پدران و مادران فرداها هستند، چند سؤال اساسی پرسید.
پرسشهایی که هم پدرها و مادرها باید از خودشان بپرسند و هم مدیران و مسئولان... در این که هر پدر و مادر سالم و عاقلی برای رفاه امروز و تأمین آینده فرزندش زحمت میکشد، شکی نیست، اما خانوادهها برای ورزش و سلامت جسمانی کودکان خود چه کردهاند؟ کودکان ما در این زندگیهای آپارتمانی، با این مدارس غیرانتفاعی قوطیکبریتی و این خیابانهای پر از برج، دیگر نه حیاطی برای بازی دارند، نه زنگ ورزشی برای دویدن و نه کوچهای برای گل کوچک و بازیهای خیابانی... ما برای ورزش آنها چه کردهایم؟ کنار خوراک و پوشاک که البته در این اوضاع اقتصادی وخیم، فراهم آوردنش سخت شده، برای سلامت جسم بچههایمان چه برنامهای داشتیم و داریم؟
این بازیهای کامپیوتری و شبکههای اجتماعی لعنتی که نه خودمان یاد گرفتهایم چطور از آنها استفاده کنیم و نه کارکرد درستش را به بچههایمان یاد دادهایم، باعث شده نسل نونهال امروز ایران، اغلب اضافهوزن و ضعف بینایی داشته باشند و واقعاً این مسئله به شدت نگرانکننده است که از دل این نسل، چه کسانی قرار است ورزشکاران آینده ما باشند؟
صدالبته که این سؤال آخر را مسئولان هم باید از خودشان بپرسند. باور کنید همین نونهالان امروز در آینده باید اعضای تیمهای ملی مختلف ما باشند. جامعه که فقط دکتر و مهندس و معلم نمیخواهد، جامعه به ورزشکار هم نیاز دارد.
خوب است که در روز جهانی کودک و هر روز با کودکانمان مهربان باشیم، اما مهربانی کافی نیست... به سلامت بچهها و ورزش آنها جدیتر فکر کنیم. پدر و مادری که باید ۳ شیفت کار کند تا شرمنده بچهاش نباشد، شاید بگوید دیگر وقت و فرصتی برای فکر کردن به ورزش بچهام ندارم، اما باور کنید اصلاً توجیه خوبی نیست. ورزش را باید حتی به زور در سبد خانواده گنجاند.
این یادداشت در ستون حرفتآخر دوشنبه ۱۶ مهر روزنامه خبرورزشی چاپ شده است.