چرایی این همه توجه بینالمللی به انتخابات لبنان هم چندان غیرقابل فهم نیست. لبنان را شاید بتوان آیینه تمام نمایی از استانداردهای سیاسی، تجاری و اقتصادی در جهان عرب دانست. مشتی نمونه خروار. هفتمین روز از ماه ژوئن که فرابرسد تحلیلگران مسائل سیاسی منطقه در اقصی نقاط جهان مینشینند تا نتیجه انتخابات در لبنان را بشنوند. تأثیر انتخابات در لبنان را میتوان بر پنج حوزه خلاصه کرد:
1-فصل انتخابات در لبنان که از راه برسد حال و هوای سیاسی حاکم بر این کشور از تمامی کشورهای حاضر در جهان عرب فاصله میگیرد. لبنان شاید از معدود کشورهای حاضر در جهان عرب است که نتیجه انتخابات آن از پیش قابل پیشبینی نیست. انتخابات هم که برگزار میشود هیچ حزب یا جریانی موفق به کسب مثلاً 98 درصد آرا نشده است. این در حالیاست که در اکثر کشورهای جهان عرب نتیجه آنچنان رقم غیرقابل باوری است که بیش از آنکه شکل و شمایل انتخابات را داشته باشد به مزاحی سیاسی میماند. در لبنان تکلیف هفده تا نوزده کرسی غیرقابل پیشبینی که مشخص شود تازه میتوان بر سر برنده این انتخابات شرطبندی کرد. لبنان نمونهای نادر از دموکراسی در جهان عرب است. کشوری که ایدئولوژی در آن بیداد میکند اما تمامی این رویکردهای ایدئولوژیک به نوعی در دموکراسی مدرن ریشه دوانده است. تلفیقی نادر از ایدئولوژی و آزادی بیان و انتخاب. به همین دلیل شاید بتوان این کشور را مدرنترین کشور جهان عرب خواند. لبنان گوشهای از جهان عرب است که رأی دهندگان در آن به نوعی انتخاب دموکراتیک و بر پایه اصول مردمسالاری اعتقاد دارند.
2-رقابتهای ایدئولوژیک که در انتخابات لبنان به تصویر کشیده میشود در حقیقت نمونهای است از آنچه که هم در خاورمیانه در جریان است و هم در سطح جهانی. در لبنان دو گروه بازیگران اصلی صحنه انتخابات هستند. رهبری یک گروه را رفیق حریری بر عهده دارد. طیفی از سیاستمداران نزدیک به غرب که از حمایت بیقید و شرط ایالات متحده هم برخوردار هستند.
جریان دوم اما حزبالله است و گروه میشل عون. همان طیفی که جهانیان آنها را به سوریه و ایران نزدیک میدانند. در خاورمیانه هم انتخابات در هر کشوری که برگزار شود موافقان و مخالفان ایالات متحده در برابر هم قد علم میکنند. شاید به همین دلیل باشد که دو طیف هرگز نتوانستهاند اکثریت قابل توجه آرا را به خود به تنهایی اختصاص دهند. وجود دولتهای ائتلافی قابل توجه در خاورمیانه هم گویای همین اصل است. درست مانند آنکه موافقان و مخالفان ایالات متحده جمعیتی تقریباً برابر هستند.
3-نقش سوریه در این انتخابات اما غیرقابل انکار است. سوریها سالهاست که تبدیل به فاکتور اجتنابناپذیر در فصل انتخابات لبنان شدهاند. نتیجه هم هر چه که باشد مهم این است که آیا سوریها از آن شاد خواهند شد یا خیر؟ آیا رأیدهندگان پس از آنکه به بهانه ترور رفیق حریری نخستوزیر فقید خود به خیابانها ریخته و سربازان سوری را بیرون انداختند باز از آرای خود سکوی پرتابی برای سوریه فراهم میکنند؟ یا سوریها در این انتخابات هم شکست میخورند و باید خاطره روزهای خوش نقش اول بودن در سناریوهای لبنان را تنها در دل مرور کنند؟ شاید نتیجه این انتخابات بتواند اندکی تعامل و تعادل سیاسی را به لبنان بازگرداند. کشوری که در آن هم اکثریت پارلمان حق وتو دارند و هم اپوزیسیون. دنبال کردن انتخابات لبنان از نزدیک ارزش آن را دارد چرا که طیفی که در لبنان به روی کار بیایند بیشک میتوانند رهبری در نبض قدرت در منطقه را عهدهدار شوند.
4-لبنانیها پای صندوقهای رأی که حاضر شوند میتوانند خود را نماینده تمامی رأیدهندگان در منطقه بدانند. آیا لبنانیها به سمت دولتی سکولار و غیرمذهبی پیش میروند و یا باز هم درست مانند معادله فعلی حاکم بر منطقه ترجیح میدهند حاکمانی وابسته به مذهب و ایدئولوژی خاص را برگزینند؟ کارشناسان بر این باورند که لبنانیها در دل آرزوی دولتی سکولارتر را دارند اما شرایط حاکم بر این کشور اعتماد آنها به جریانهای مذهبی را افزایش دادهاست.
5- و اما عامل پنجم که بیشک تک تک آرای لبنانیها در آن تأثیرگذار است بحث توانایی دولت مرکزی در این کشور پس از انتخابات است. صبح ششم ژوئن که فرابرسد آیا لبنانیها میتوانند با اعلام نتیجه اولیه آرا آرزوی برخورداری از دولتی مرکزی و مقتدر را در سر بپرورانند؟ آیا در لبنان دولتی به روی کار خواهد آمد که بتواند از عهده مطالبات شهروندی برآید؟ آمریکاییها در سر اما رؤیای دولتی را دارند که به فعالیتهای شاخه نظامی حزب الله پایان دهد. این در حالیاست که دولت فواد سینیوره در جریان جنگ 33 روزه با اسرائیل نتوانست امنیت حداقل شهروندان خود را هم تأمین کند. حالا تمامی رهبران از قاره سبز تا کاخ سفید تا دمشق به دنبال نتیجه این انتخابات هستند. انتخابات در لبنان برگزار میشود اما تبعات آن فراتر از مرزهای این کشور است. نقش لبنان در تحولات خاورمیانه غیرقابل انکار است. نقش بیروت در بحران میان اعراب و اسرائیل، اختلاف میان کاخ سفید با ایران و سوریه و حتی تحریمهای اعمال شده علیه گروههای فلسطینی نظیر حماس آنچنان پررنگ است که با هیچ نگاه مغرضی نمیتوان خط بطلانی بر آن کشید.
جهان از ماه نوامبر سال گذشته فصل انتخاباتی خود را آغاز کردهاست. ابتدای این ماراتن ایالات متحده ایستاده بود. آمریکاییها در چهارم نوامبر باراک اوباما نماینده طیف دموکرات را انتخاب کردند. اسرائیلیها اما تندروترین دولتها را با انتخاب نتانیاهو روی کار آوردند. ایران و احتمالاً فلسطین هم در صف برگزارکنندگان انتخابات هستند. انتخابات باقیمانده هم که برگزار شود نقشه جدید اوضاع حاکم بر منطقه ترسیم میشود. در خاورمیانه تنها دو یا سه انتخابات میتواند معادلات منطقهای را بر هم زده و تکههای پازل را بر هم بریزد.
دیلی استار 10 می
ترجمه: سارا معصومی