افسانهها میگویند «سیرن»ها دختران خدای دریا بودهاند. آنها آوازهای زیبا و بسیار فریبنده میخواندند و دریانوردان را با آوای خود گمراه کرده و به دام صخرههای مرگآور میکشاندند و هر که سیرنها را میدید و به آوازشان گوش میسپرد، جان سالم به در نمیبرد. اودیسیوس قهرمان افسانهای یونان، برای گذر کشتیاش از نزدیک سیرنها، موم در گوش ملوانان خود ریخت تا صدایی نشنوند و به ایشان گفت خودش را به دکل کشتی ببندند تا صدای ایشان را بشنود اما نتواند مسیر کشتی را به بیراهه بکشاند. ادیسیوس آواز سیرنها را شنید اما به سلامت از دریا عبور کرد. او اختیار گوش سپردن به صدای سیرنها را داوطلبانه از خود سلب کرده بود.
دریای سیاستگذاری عمومی هم عین دریای یونان باستان، از سیرنها پر است. سیرن برای سیاستگذار، بهره گرفتن از اختیارات و منابعی است که در ابتدا دست یافتن به آنها مثل آواز سیرنها، زیبا و خوشگوار است اما مدتی مأنوس بودن با آنها، مصیبت به بار میآورد. افسانه سیرنها از این منظر شاید یکی از شبیهترین افسانهها به سیاستگذاری عمومی است.
سیاستمدار و سیاستگذار ایرانی در چند دهه گذشته همواره آوای از دور خوش دستدرازی به منابع بانک مرکزی را شنیده است. تزریق پول به اقتصاد، تأمین مالی پروژههای بیحساب و کتاب از محل خلق پول، تنظیم بودجههایی با کسر بودجه و دست آخر تأمین مالی از محل نقض استقلال بانک مرکزی و تبدیل آن به صندوق تأمین مالی دولت همان آواز سیرن بوده است. چند دهه تورم دورقمی، بیثباتی اقتصادی و کاهش ارزش پول از عواقب این سیرن خوشالحان بوده است.
بهکارگیری نیروی انسانی در دولت و تأمین مالی آن در ایام رونق نفتی هم از جنس سیرن است. اشتغال در دستگاه دولتی، کاستن هر چند اندک از نرخ بیکاری و وارد کردن خودیها در دستگاه دولت، همه زیباییهای سحرانگیز این کار برای سیاستمداران است، اما این آواز خوش به وقت کاسته شدن منابع و ایام رکود نفتی، بلای جان سیاستگذار و سیاستمدار میشود. تزریق منابع مالی هنگفت به بخش بهداشت و درمان، دست دراز کردن در منابع آب و خاک، و گشادهدستی در استفاده از قدرت قضایی و سیاسی برای ساکت کردن مخالفان و منتقدان، و اقدام برای تکثیر رسانههای وابسته به قدرت سیاسی، همگی خاصیت سیرنی دارند. سیاستگذار و سیاستمداری که در برابر آنها مقاومت نکند، در طوفان آنها به تلاطم خواهد افتاد و عاقبت خوشی نخواهد داشت.
افسانه یونانی حاوی حکمتی بزرگ است. اودیسیوس خود را به دکل کشتی بست تا صدای سیرنها او را از مسیرش منحرف نسازد. اودیسیوس قهرمان بود اما قهرمانان هم نمیتوانند در برابر صدای سیرنها مقاومت کنند مگر آنکه محدود شده و به دکل بسته شوند. سیاستمدار و سیاستگذار نیز وقتی روی سعادت خواهد دید که خود را همچون ادویسیوس محدود کند و در جایی به دکل ببندد. دکل قانون، دکل سلب آگاهانه برخی اختیارات از خود، دکل شفافیت، دکل رسانه آزاد و دکل به رسمیت شناختن حقوق شهروندان برای محدود کردن تصمیم خودسرانه و ناقض حقوق شهروندی، دکل عقلانیت اقتصادی و دکل تجربه اجماعی بشری. متأسفانه، همان گونه که دریانوردان بسیاری از کنار صخرههای سیرنها گذشتند و به کام نابودی کشیده شدند و فقط اودیسیوس (و به روایتی دیگر، آرگوناتها) از آن مهلکه جان سالم به در بردند، در عالم سیاستگذاری عمومی نیز فقط معدودی از آوای سیرنها جان سالم به در خواهند برد. سیاستگذاری عمومی به یک معنا شاید ظرفیت گذشتن از نفع کوتاهمدت گوش سپردن به سیرنهاست.
چهل سالگی انقلاب الزامات بسیاری دارد تا نشانی از پختگی در آن ظهور کند، اما یکی از اصلیترین الزامات آن، تن دادن به سلب برخی اختیارات از قدرت سیاسی در همه اشکال آن است. قدرت گشادهدستی که در عرصههای مختلف محدود نشده باشد، فریفته سیرنها خواهد شد و خوشعاقبت نخواهد بود.
* عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
* منتشر شده در کانال محمد فاضلی با عنوان «دغدغه ایران»