البته منهای فیلمهایی که نمایش میشود، با قوانینی که گذاشته میشود، با بیتوجهی و یا دهنکجی بعضیها به عقاید عمومی، ممکن است این روند ادامه داشته باشد. اما جلوی این پرسش اصلی گرفته نمیشود که چرا در ایام عزا باید سینماها تعطیل باشند؟ برنامه سیما هم باید رنگ دیگری به خود بگیرد؟ البته در مواقع عادی هم سیما رنگ و برنامه خوبی ندارد، ولی این که در ایام عزا مطلقاً برنامهها به شکل دیگری درآید که جوان ما احساس خستگی کند هم مطلوب نیست! عدهای از جوانان در این روزها عزا میگیرند، نه به خاطر ایام عزا بودن، بلکه به خاطر نبودن برنامه مناسب در صداوسیما و بسته بودن سینماها. رفتن به اماکن ورزشی و یا کوهپیماییها هم خود مسائل خاص خودش را دارد.
سؤال این است که:
آیا این اماکن محل فساداند؟ آیا سینماها محل گذراندن زمان به بطالتاند؟ آیا سینما روندگان مقید نیستند و سینما محل تجمع افراد خاصی است؟ آیا در این روزها فیلم دیدن گناه است؟ آیا برای مدیران سینما مشکل است که برای این روزها برنامه خوب ارائه کنند؟ و یا فیلمسازان ما برنامههاشان تنوع لازم را ندارد و یا مردم را به زور لودهگری به سینما میکشانند؟
پاسخ به این سؤالات بسیار مهم و حساس است. در این که فیلمهای سینما بازتاب دهنده وضعیت اجتماعی است، یا رسانهای آموزشی است و یا صرفا برای تفریح است همه موارد می تواند مورد بحث و نقد قرار گیرد. به نظر میرسد که اگر بپذیریم که در ایام عزا بزرگترین عبادت کسب علم و دانش است، آن وقت هم باید فیلمهای علمی، فرهنگی و آموزشی با تنوع بالا آن قدر داشته باشیم تا در این ایام هم بهترین استفاده را بکنیم. به نظر من فیلمهای اکتشافی راز بقا و یا ویژگیهای طبیعت، آن قدر جاذبه دارند که اگر هزار بار هم آن را ببینیم باز طراوت خاص خودش را دارد. زیرا چه کسی است که از دیدن طبیعت صاف و پاک خسته میشود؟ فیلمهای علمی و اکتشافات بشر در حوزههای مختلف برای ایجاد خلاقیت بسیار جالب توجه است.
آیا نمیشود در طول سال سینماداران برای این ایام که در تقویم ثبت است به طور سالانه برنامهریزی، و اعلام، و حتی بلیط را پیشفروش کنند و حتی با تخفیفهای لازم مردم را جذب نمایند. و یا نمیتوان سریالهای پر طرفدار مثل موسی، یوسف، مریم و مانند آن را به طور خلاصه و گزینشی بازنمایش کرد؟ یا دستکم محل سینماها برای برگزاری جلسات خوب سخنرانی، بحث و گفتگوهای علمی، مناظرات و خیلی برنامههای دیگر اختصاص داد؟ حتی سخنرانان معروف علمی را میتوان در سینما دعوت کرد تا مسائل فرهنگی و علمی را بیان کنند. و برنامهسازان هم در برنامهریزیهایشان تجدیدنظر کنند و همهاش خنده و یا به تعبیر بعضیها لودهگری نباشد.
اگر برنامه فیلمها در سینما و تلویزیون فاخر و مایه مباهات و توسعه و رشد باشند آن وقت میتوان آن ها را در همه مواقع سال نشان داد و حتی در ایام عزا با در نظر گرفتن بعضی مسائل مردم را از بیبرنامگی نجات داد. تا این طور نباشد که در ایام عزا مردم فکر کنند که دیگر برنامهای نیست.
البته در ایام شادی هم برنامهها خیلی جذاب و جالب نیست. باید در آن هم تجدیدنظر شود. تنها استفاده از بعضی چهرهها و با کف زدنهای طولانی از نظر بعضیها خسته کننده است. باید برای آن هم برنامهریزی کرد و از صاحبنظران و علاقهمندان برای بهینه ساختن این برنامهها دعوت به عمل آورد. اصولاً فیلم در جهان برای سرگرمی تنها نیست. بیانگر وضع اجتماعی است.
به نظر میرسد تهیه این برنامهها در ایام عزا و مناسبتها خیلی علمی و سفارشی نیست و کارشناسان صداوسیما با سلیقه شخصی هر که را بخواهند میآورند و یا به بعضیها توجه خاصی نمیکنند. در این که همه این برنامههای مذهبی توسط کارشناسان مذهبی صداوسیما به صورت فردی انجام میشود و یا هیئتی کارشناس بر آن ها نظارت دارد هم جای سؤال است.
سناریونویسی همزاد داستاننویسی است. داستانهای واقعی بیانگر اوضاع اجتماعی است و آن است که مبنای تفکر فلسفی میشود و بر اساس آن متفکران، فلسفه خلق، و الگوی زندگی معرفی میکنند. مهارت در تهیه داستان و دلسوز و داعیهدار بودن، با جامعه بودن و دردها را درک کردن و برای درمان آن با کارشتاسان دلسوز و عالم مشورت کردن از جانب نویسندگان نقش اساسی در تهیه فیلم دارد.