نیازی هم به رصد نظام پیچیده و گسترده مسائل اجتماعی و... نیست تا متوجه این موضوع شویم که حال این حوزه ناخوش است. گرچه براین باورم که حتما مطالعات علمی مبتنی بر شواهد را برای تحلیل و تبیین و سیاستگذاریها و... نیاز داریم.
این شرایط باوجود تعدد دستگاههای عریض و طویل ومتعدد در حوزههای اجتماعی و فرهنگی است که بعید میدانم در کمتر کشوری بتوان این تعدد و تنوع و... را مشاهده کرد ولی شواهد گویای این نکته هستند که مولفههای اجتماعی و فرهنگی در کشور بهتر نشدهاند. اگر نگاهی داشته باشیم به ویژگیهای مورد انتظار جامعه ایرانی در سند ایران ۱۴۰۴ خود گویای این موضوع است که تاکنون در تحقق بسیاری از این ویژگیها موفق نبودیم. برخی از این ویژگیها شامل جامعه متکی بر اصول اخلاقی، عدالت اجتماعی و...، برخوردار از سرمایه اجتماعی، برخوردار از سلامت، رفاه، تامین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر و فساد هستند.
حال اگر این سوال پرسیده شود درهر یک از این شاخصها از سال ۱۳۸۳ تاکنون چه تغییرات مثبتی افتاده است که نشان دهد حال همه این شاخصها و ویژگیها چگونه است؟ چه پاسخی داریم، اخلاق که بهتر نشده است. سرمایه اجتماعی که بر اساس پژوهشهای انجامشده توسط وزارت کشور بدتر شده است. توزیع فقر و محرومیت خود گویای عدم تحقق عدالت اجتماعی و افزایش فقر است که اگر بود با این همه منابع و ظرفیتهای بالفعل و بالقوه، این همه فاصله طبقاتی را نداشتیم. این همه فقیر نداشتیم که تحت پوشش سازمانهای حمایتی باشند و عده زیادی هم پشت نوبت. اگر درهای پذیرش این سازمانها باز شود، مشخص خواهد شد که فقرای ما همین تعداد تحت پوشش رسمی نیستند.
این همه کودک و سالمند و الان نه فقط مردان که زنان زبالهگرد، متکدی و بیخانمان و... نداشتیم. فساد اداری و مالی و اخلاقی این وضعیت را پیدا نمیکرد. کافی است کمی اخبار اختلاسها و... را پیگیری کنیم. این همه سلطان ارز، سکه، شکر و... خود گویای فساد است. در جامعهای که عدالت اجتماعی باشد، فقر نباشد، مردم برخوردار از رفاه باشند و تامیناجتماعی فراگیر باشد که همه اینها در قانون اساسی هم بر آنها تاکید شده است، که این وضعیت را پیدا نمیکردیم.
همه این موارد حداقل یک پیام دارد و آن، اینکه چرخدنده حوزه اجتماعی خوب کارنمیکند چون سیاستگذاریها توسط مدیران با دانش تخصصی این حوزه اتخاذ نمیشود. در واقع سوءمدیریت مدیران تصادفی و ناکارآمد، در حوزه اجتماعی است که نمیتواند چرخدنده این حوزه را بهدرستی بچرخاند و معتقدم به اصطلاح هرز شده است. بیاییم تا دیرتر نشده است «شایستهگزینی در حوزه اجتماعی» را برای مردمی که هیچچیز از جان مال و تحمل سختیها و بدبختیها و گرانیها، تحریمهای ظالمانه و... برای حفظ کشور کم نگذاشتند، اجرا کنیم تا برای تحقق ویژگیهای موردانتظار اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی گامی موثرتر برداریم. انشاءا...
* رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
* منتشر شده در روزنامه آرمان . ۲۶ آبان ۱۳۹۹