تاریخ انتشار: ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۸:۰۰

چهارشنبه، ۱۵ اردیبهشت به دعوت انجمن کوه‌نوردان ایران و انجمن دوستداران دماوندکوه برای بازدید از یک رخداد خوب به دشت شقایق لار، در کوهپایه‌های دماوند رفتم.

خوشحال شدم که منابع طبیعی قرق دشت شقایق را مصوب کرده است. برای اجرایی شدن قرق در حضور بخشدار و رئیس محیط زیست آمل با لودر کلیه مسیرهای دسترسی به دشت را کور می‌کردند. همین که صحنه را دیدم جا خوردم. گفتم: چرا با لودر راه‌ها را می‌بندید و باعث تخریب می‌شوید؟ مسئول محیط زیست گفت زورمان به مردم و آفرودبازان نمی‌رسد. هر کاری می‌کنیم، حتی گاردریل را هم می‌کنند. آنها همه راها را بستند. ساعت حدود 3 بعد از ظهر بود که به ناگاه یک انسان خودسر با جیب جلوی چشم همه مسئولین سر و کله‌اش، کمی بالاتر از دسترسی‌های بسته شده پیدا شد. او از بیراهه راه خودش را به دشت شقایق باز کرد و از طریق یک مسیر قدیمی در کوهستان غیب شد. رفتار او شبیه لات‌ها و قلدرهایی قعمه کشی بود که گاهی جلوی مردم و پلیس با صدای بلند تهدید می‌کنند که اگر کسی جرات دارد بیاید جلو! مسئولین هر چه فریاد و سوت زدند فرد خلافکار بیخیال به مسیر خود ادامه داد. این بندگان خدا هم کاری نمی‌توانستند انجام دهند چون خودشان راه را بسته بودند و امکان تعقیب متخلف را هم نداشتند.

شرم آور است که گروهی برای فرار از چشم پلیس، با خودروهای گران قیمت، طبیعت ایران را قربانی خوشگذارنی خود می‌کنند. رفتار آفرودبازان به مراتب از شکارچیان خطرناک تر و مخرب تر است. آنها گیاهان را در ابتدای بهار له می‌کُنند، جانوران را در مسیر می‌کُشند، با کوبیدن خاک در حساسترین اکوسیستم‌ها باروری آن را به حداقل می‌رسانند و با رفتن به عمق مناطق بکر، راه‌های جدید به مناطق حساس باز می‌کنند. ورود خودرو به این مناطق آرامش حیات وحش را به هم می‌زند و معلوم نیست در لوای آفرود چه تخلف‌های دیگری که سر نمی‌زند.

آفرود بازان دو نوع اکوسیستم حساس را بیشتر دوست دارند. یکی بیابان‌های دور افتاده و دیگری قله‌های کوهستان که گاهی با موتورسیکلت هم به ارتفاعاتی مانند توچال و الوند می‌روند.

ریشه رواج این نوع گردشگری به نگاه شکست خوروده فرهنگی است که سال‌ها با محدود کردن تفریح جوانان در شهرها، آنها را به سمت ویلاهای شمال و اخیرا نیز آفرود کشانده است. فعالان آفرود به دو گروه تقسیم بندی می‌شوند: گروه اول راننده‌های حرفه‌ای و افراد باهوشی هستند که نیاز جوانان و ثروتمندان برای رفتن به مناطق دور از چشم پلیس و نیروی انتظامی را درک کرده و با گرفتن پول‌های گزاف از مشتریان خود، بی نیاز از ویزا و هزینه‌های سنگین سفر خارجی، آنها را گویا به کشور دیگری می‌برند. گروه دوم فرزندان خوشگذاران پول دارهایی هستند که اتفاقا در این گروه از هر قشری می‌توان پیدا کرد. وجه مشترک این دو گروه بی مسئولیتی در قبال سرزمینی است که سال‌ها به دلیل مدیریت نادرست، داشته هایش به یغما میرود. نتیجه این یغماگری است که خاکش گرد و خاک می‌شود، آبش به هدر رفته و آنچه می‌ماند طبیعتی زخمی است که با زباله آراسته شده است.

آفرود را نمی‌توان نادیده گرفت، آفرود را باید مدیریت کرد. هستند رانندگان شریفی بین آنها که گاهی برای نجات در کوهستان و کمک در خاموش کردن آتش خدمات شایسته‌ای ارائه می‌دهند. هر چه سریعتر لازم است سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها و مراتع با مکاتبه با پلیس راهور جریمه‌های سنگینی برای رانندگانی که به مناطق غیر مجاز میروند وضع کنند. اعمال جریمه می‌تواند با گزارش‌های مستند مردمی افراد معتمد و ماموران محیط زیست و منابع طبیعی صورت گیرد. علاوه بر جریمه‌های فوری، لازم است سازمان‌های مسئول با تشکیل پرونده افراد خاطی را برای جبران خسارت به طبیعت به دادگاه معرفی کنند.

ایجاد یک منطقه در هر استان برای ورزش آفرود لازم است تا آفرودبازان با پرداخت هزینه بتوانند در مناطق مجاز تفریح و تمرین کنند. انتخاب مناطق مجاز بایستی با ارزیابی محیط زیستی باشد تا محل انتخاب شده به درستی انتخاب و کمترین آسیب به فون و فلور وارد شود. امیدوارم که مسئولین مربوطه این معضل را جدی گرفته و قبل از آنکه مانند معضل موتور سیکلت سواران کنترل آن از دست خارج شود، در مورد آن چاره اندیشی شود. 

* استاد زیست شناسی دانشگاه تهران

منبع: خبرآنلاین