این نکته کوتاه را آوردم تا به اصل ماجرا بپردازم،ماجرایی که به دلیل ناآگاهی فرزندان مرحوم موذنزاده اردبیلی و بیاعتنایی نهادهایی چون صدا و سیما و یا هر جای دیگر به حقوق آنها، سبب شده تا یکی از مهمترین نواهای مذهبی ایران بدون هیچگونه پرداخت حقوق مادی به هنرمندی که خالق این اثر بوده است، همچنان در منبر و مرای پخش شود.
بعد از انتشار گزارشی درباره زندگی مرحوم موذنزاده در صفحه موسیقی روزنامه روزگار یکشنبهگذشته(20 رمضان) که بخشی از آن به گلایههای آقای جعفر موذنزاده(فرزند مرحوم رحیم موذنزاده اردبیلی) اختصاص داشت، تماسی با او گرفتم و جویای حالشان شدم و پرسیدم که آیا شما و دیگر فرزندان مرحوم موذنزاده ، پیگیر حقوق مادی و معنوی اذان پدرتان شدید یا نه؟ این پرسش را از آن جهت مطرح کردم ،چون ایشان در آن گزارش گلایه کرده بود که برگزاری مراسم پدرشان هزینه زیادی روی دستشان گذاشته است و از مسئولین و دستاندرکاران هم کسی کمک و مساعدتی نکرد و وضعیت معیشتیشان تاسفبار است.
با خود گفتم اگر این اذان با این همه فرصت پخش و البته اعتبار هنری و فنی آن ،که مرواریدی درخشان در میان تمامی اذانهایی است که تا کنون شنیدهایم،در کشوری خلق میشد که حقوق شهروندان در آن رعایت میگردید،قطعا هفت پشت از فرزندان و نوادههای مرحوم موذنزاده باید از این ناحیه تامین مالی میشدند. اما وقتی از زبان فرزند آن مرحوم شنیدم که به او گفتند این اثر در جمله میراث معنوی قرار گرفته و حقی به شما تعلق نمیگیرد، دود از کلهام برخاست، ضمن آنکه به آن بنده خدا گفتند که از زمان خلق اثر 30 سال گذشته و اصولا نمیتواند پیگیری کند.
این سخنان بین من و ایشان صبح روز یکشنبه،6 شهریور، رد و بدل شد و گفتند که نامه دو وزیر دستش است که برای مرقد آن مرحوم در ابنبابویه کاری بکند،اما هر چه دویده و به این و آن رو انداخته است،کمتر پاسخی شنیده و به واقع کلمه،هیچ کس به فکر موذن زاده و مزارش نیست و تنها در ایام مذهبی همانند ماه رمضان از او در این سو و آن سو سخن میگویند و اذانش معرکه شبکههاست.
به فرزند آن مرحوم گفتم آقای موذنزاده!حقوق معنوی اثر تا ابدالآباد متعلق به شماست که وارث کارید و حقوق مادی آن هم 50 سال بعد از فوت خالق اثر اعتبار دارد. یعنی با یک حساب سر انگشتی فرزندانشان میتوانند تا 45 سال دیگر هم از حقوق مادی این اثر بهرهمند شوند.واقعا اگر صدا و سیما نخواهد بابت چنین اذانی حق خواننده آن را اداء کند، پس برای چه کاری باید هزینه کند؟
شرح ماوقع را با یکی از دوستان حقوقدان که اتفاقا در ماجرای شکایت خانواده مرحوم فرهاد از صدا و سیما، وکیل خانواده بود و پیگیریهای مجدانه او و مرحوم فرید سلمانیان سبب شد، تا مسئولان صدا و سیما پای میز مذاکره بنشینند و حتی تا تعیین تقویمی برای پرداخت بروند،در میان گذاشتم و ایشان هم تاکید کرد که ثبت یک اثر در میراث معنوی یونسکو نافی ماجرا نیست و صدا و سیما هم باید بابت پخش این اثر ، اگر قراردادی ندارد ، حقوق مادی را به خود صاحب اثر یا ورثه او پرداخت کند.
حال پرسش این است که نهادی که هنرمندی گرامی چون شهرام ناظری را میخواند و میخواهد به شکلی نهان روشانه حقوق مادی 30 سال کارش را به او بدهد، و البته با شرافتذاتی که در آقای ناظری بود،جواب دندان شکنی میگیرد،(ناظری گفت هر گاه حقوق بقیه اهالی موسیقی را دادید مرا هم صدا بزنید تا بیایم حقم را بگیرم) ،نمی تواند حقوق خواننده این اذان شکوهمند را بپردازد، اذانی که به همراه ربّنای استاد شجریان ، جزو آثار ماندگار و ملی است.
به نظر شما اگر صدا و سیما بخشی کوچک از این حقوق را میپرداخت، آیا نیازی بود که فرزند آن بزرگوار این گونه کاسه چهکنم،چهکنم پیش این وزیر و وکیل و اداره دراز کند.
در هر حال نگارنده به فرزند آن مرحوم توصیه کرد، نامهای به خانه موسیقی بنویسد و شرح ماوقع را بگوید و همزمان با یکی از وکلای پیگیر در این ماجرا تماس بگیرد و کار را از بعد حقوقی تعقیب کند،چون به نظر میرسد نگاه اخلاقی در این گونه مسائل گره مواجهه نهادهایی چون صدا و سیما با این امور را باز نمیکند.
توضیح: این مطلب در روزنامه روزگار روز دوشنبه 7 شهریور منتشر شد.