در روزها و هفتههای اخیر اخبار فعالیت اشرار تروریست و احتمالا تحت نفوذ اسرائیل پربسامدتر از گذشته شده است (فالانژها در لبنان، جیشالعدل در بلوچستان، و گروههای تکفیری در سوریه). این دست گروهها تقریبا هیچ هویت و مزیتی جز آتشبیاری معرکه و آمادگی برای جنایت ندارند. جان و نانشان در گرو بحران است. بحرانزی اند و، به همین علت، بحرانزا. سَموم بحران و آشوب را بو میکشند و «جان میگیرند،» به هر دو معنی: هم به جان مردم میافتند و خون میریزند و جان میستانند، و هم از این رهگذر، از افسردگی در میآیند و جان میگیرند و توانمند میشوند.»
فعالتر و عملیاتیتر شدن چنین گروههایی در یکی دو ماه اخیر، در کنار بنبست اسرائیل در غزه و ترورهای هدفمندش در لبنان و سوریه و عراق و حرکات مشابه آمریکا در عراق و یمن، محتمل است نشانهای باشد از برآمدن امواج ژرفاشوب بحرانی که شاید بهزودی دامان ایران و منطقه را بگیرد. علاوه بر این، این تحرکات نشانهای است از ریزش دومینووار اجزای استراتژی دفاع برونمرزی از طریق نیروهای نیابتی.
مُشرف بر چنین گرداب هائلی در افق احتمالات پیش روی خاورمیانه، جمهوری اسلامی میتواند بازیگری تاریخساز و بسیار مؤثر باشد، بهویژه با انتخاب ریشهای، بسیار دشوار و البته سرنوشتسازی که پیش رو دارد. بر سر دو راهی پیش رو، جمهوری اسلامی یا انتخاب خواهد کرد
(۱) بخشی از بانیان یا عاملان ناخواستهی این بحران و یکی از قربانیان ناگزیر آن باشد، یا
(۲) بازیگری قدرتمند و با حزم برای نجات ایران و البته برای تحدید دامنهی امواج بحران.
پافشاری بر مسیر فعلی و دادن پاسخهای همتراز به این تحرکات و تحریکات ( پاسخهایی که مستعد ناکامی و خطا و تشدید مخاطرات و تهدیدات است)، ناگزیر، بهمعنای انتخاب راه اول است. ولی انتخاب بسیار دشوار و سرنوشتساز راه دوم میتواند دربرگیرندهی سه جزء اساسی باشد:
۱⁃ بازنگری بنیادین در استراتژی دفاعی، رژیم امنیتی، و سیاست خارجی جمهوری اسلامی در مقیاسهای منطقهای و بینالمللی؛
۲⁃ کوشش معنادار برای بازسازیِ انسجامِ ازدسترفتهی نخبگان سیاسی، ترمیم رابطهی حکومت-جامعه و دولت-ملت، و تقویت ارکان جمهوریت که هیچ منافاتی با ارزشهای کهن و دیرپای فرهنگ ایرانی-اسلامی ندارد؛ و
۳⁃ کوشش روشمند برای جهتدهی همهی قوا و سرمایهگذاری وسیع برای تمهید زیرساختهای توسعهی همهجانبهی کشور، ازجمله استقلال بخشیدن به قوهی قضاییه، تقویت دستگاهها و قوای نظارتی با اولویت کشف و حذف فسادهای سیستماتیک، و تقویت جایگاه، مرجعیت و شأن و کارایی آسیبدیدهی رسانههای عمومی، نظام آموزش عمومی و دانشگاهها و دیگر مراکز و سازمانهای پژوهشی و علمی و تخصصی.
با انتخاب دشوار راه دوم، مسیر و جایگاه ایران در چینش و آرایش آتی منطقه و جهان به سوی تضمین منافع ملی، ثبات نظام، و امنیت و توسعهی ایران خواهد چرخید.
در چند دههی اخیر، در منطقهی خاورمیانه حکومتها و حاکمان بارها بر سر چنین دوراهیهای سرنوشتسازی قرار گرفتهاند و در اغلب موارد متأسفانه سابقه و کارنامهی ایشان بیش از آنکه برایشان مایهی اعتبار و آبرو شود، برای دیگران مایهی عبرت شده است، از صدام حسین تا معمر قذافی.
حاکمان جمهوری اسلامی در چهار دههی اخیر بارها با انتخابهای دشوار توانستهاند کشور و نظام را در دقیقهی نود از لبهی پرتگاههای هولناک برگردانند.
هرچند شاید هیچیک از انتخابهای دشوار گذشته به اندازهی انتخاب پیش رو خطیر نبوده است، میتوان امیدوار بود سازکار عقلانیت بقا این نوبت نیز بههنگام فعال شود و راه درست را نشان دهد و بگشاید.
*استاد دانشگاه
بیشتر بخوانید:
-
انتخابات و حکمت کثرتگرایی: روزنههایی بهسوی افقهای فردا
-
انتخابات اسفند ۱۴۰۲؛ اندیشههایی برای فردا
-
چه راهی برای ایران باقی مانده ؟ / فراخوان به نیروهای ایراندوست
-
نقد تغییرخواهی رهبر اصلاحات و رفراندوم خواهان / در برابر روش های انتقامجویانه «نبخش و فراموش هم مکن!»
-
ببینید/ سوالهای یک میلیون دلاری ایران چه هستند؟ / حکومت هم جواب چه باید کرد را ندارد / این وضعیت، خواستنی نیست
-
ببینید/ سرکوب تکثرات یا همنشین کردن آن ها، کدام نتیجه بهتری دارد؟