این سئوال در جوامعی که با مخاطرات اجتماعی رو به رویند بیشتر مطرح شده و گاه با آمال آرزو ها توام می شود.بسیاری از متفکران غربی تلاش برخی کشورها ی اروپایی مثل کشور های اسکاندیناوی را برای ایجاد رفاه و تامین اجتماعی گسترده تلاشی واقع گرایانه در جهت ایجاد آرمانشهر می دانند ضمن اینکه در طول تاریخ افراد و گرو ههای بسیاری در این باره اقدامات عملی انجام داده اند.
آرمانشهر یا اتوپیا برای نخستین بار توسط توماس مور در سال 1516 در کتابی به همان عنوان بکار گرفته شد. پیشتر مفهومهای مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفهٔ اسلامی از آن به عنوان «مدینه فاضله» یاد شده است.
آرمانشهرخواهی عبارت است از دلبستگی به ایجاد یا خیالپردازی دربارهی یک نظم اجتماعی آرمانی.از روزگار افلاطون تاکنون بسیاری از نویسندگان طرح جامعههای آرمانی ریختهاند و همچنین بسیاری از گروههای دینی و بهبودخواهان سیاسی در اروپا کوششهایی برای برپاکردن جامعههای آرمانی کردهاند.
آرمانشهر نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. همچنین میتواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشد. از افلاطون بهعنوان نخستین فیلسوف آرمانگرای اندیشهً غرب نام میبرند. درواقع آرمانشهر با مفهوم ایده افلاطون هماهنگی کامل دارد. این اندیشهٔ وی را میتوان در رساله جمهوریش یافت. در رساله جمهوری، افلاطون سیاست را به عرصههای گستردهتری همچون دولت و قانون اساسی بسط میدهد. افلاطون خطوط اصلی که برای سازماندهی یک شهر آرمانی لازم است را به تصویر میکشد. به همین سبب از وی بهعنوان بنیانگذار این اندیشه نام برده میشود.
در فاصله 1663-1858 در خاک امریکا حدود 138 جامعه از این گونه برپا شد. این جامعهها که اغلب به دست برخی فرق مسیحی بنیانگذاری میشد، پارسایی و گاه ریاضت نیز جز اصولشان بود.
یکی از نخستین جوامعهای غیردینی را کارخانهدار انگلیسی، رابرت آون، در 1825 در ایندیانای امریکا بنیان گذارد. جامعه آونی تعاونی بود و نه کمونیستی و اگر چه دو ساله از هم پاشید، نخستین مهم کودک، نخستین مدرسهی حرفهای، نخستین کتابخانهی رایگان و نخستین مدرسهی همگانی را، که جامعه از آن حمایت میکرد، در امریکا به وجود آورد.
از پیشروان اندیشهٔ آرمانشهرطلبی شارل فوریه(1772-1837) نویسنده و بهبودخواه اجتماعی فرانسوی است که اندیشه هایش در مورد نقشه آرمانشهرها در امریکا اثر نهاد. در فاصله 1841تا 1859 حدود 28 آرمانشهر، چنانکه فوریه پیشنهاد کرده بود، در ایالات متحد امریکا بنیان گذارده شد و همچنین فرانسوی دیگری به نام اتین کابه چندین جامعه در تکزاس، ایلینویز و میسوری برپا کرد که سرانجامی نداشت.
اواخر سدهی نوزدهم، یهودیانی که از اروپا به فلسطین میکوچیدند به دلایل اقتصادی، آرمانی، دینی، و همچنین اجتماعی، در زمینهای کشاورزی ساکن میشدند.اعضای این جامعهها اغلب ایدئولوژی مشترکی داشتند مانند سوسیالیسم آرمانشهری(اتوپیک)، اخلاق بشردوستانه، یا سخت ایمانی یهودی. این کشتگاهها کیبوتزیم نامیده میشوند. اعضای آنها بدون دریافت مزد کار میکردند و جامعه نیازمندیهاشیان را فراهم میکرد. در این واحدها، آشپزخانهی مرکزی، مهد کودک اجتماعی، و اغلب کودکسراهایی وجود داشت که کودکان در آنها جدا از پدر و مادرشان زندگی میکردند.
هیپیها در دهههای 1960 و 70 گرایش به زندگی اشتراکی را زنده کردند. هیپیها با رویگرداندن از زندگی سودپرستانهٔ بورژوایی و با زندگی در گروههای خانوادگی میخواستند به رشد معنوی و روحی برسند. دامنه جامعههای اشتراکی آنها، که گویا از گوشههای پرت کالیفرنیا ریشه گرفته بود به دیگر جاها نیز کشیده شد. و باعث رواج ال اس دی ، ایدز و فروپاشی نظام خانوادگی سنتی شد.
مدینه فاضله فارابی
در اوج درخشش فرهنگ اسلامی، ابونصر فارابی، حکیمی فرزانه از خاور ایران، اندیشه شهر آرمانی را در کتاب خود به نام "اندیشههای اهل مدینه فاضله" مطرح ساخت و جامعهٔ آرمانی بر پایه اندیشه فلسفی و در قالب مفاهیم شریعت اسلامی پی افکند.
صفت "فاضله" گویای آرمان حکیم در جست و جوی جامعه کمال مطلوب بود. دریافت فارابی از جامعه کامل، جامعهای بزرگ است که ملتهای بسیار را در برگرفته و چنانچه رهبری آرمانی زمام را به دست گیرد "مدینه فاضله" در محدوده آن تحقق خواهد یافت.
مدینه فاضله فارابی، جامعه ایست کاملآ روحانی که تصور جزئیات آن بسی دشوار است.با این که بحث وی گسترده و مفصل است، اما همه جا به کلی گویی بسنده میکند و به روابط ملموس سیاسی و اجتماعی نمی پردازد.
فارابی هدف و غایت شهر آرمانی را رسیدن به سعادت می داند سعادت، خیر مطلق است و خیر آن چیزی است که به وجهی در رسیدن انسان به خوشبختی سود افتد.سعادت مورد نظر فارابی تنها، سعادت این جهانی نیست، بلکه سعادتی است که همه زندگانی این جهانی آدمی را به وجه دلخواه تامین کند و هم رستگاری او را در جهانی دیگر تحقق بخشد.هدف و منظور از آفرینش انسان نیز، رسیدن او به سعادت است، اما لازم است که انسان، نخست سعادت را بشناسد. او در مقابل مدینه فاضله مدینه جاهلیه را مطرح می کند که بسیار شبیه مدینه فاضله است اما ارکان آن اشتباه و در اصطلاح از پای بست ویران است.
45301