جوامع بشری از دیرباز دچار تغییرات و تحولات فراوانی شده اند از تغییرات نحوه زندگی از دوره پارینه سنگی گرفته تا عصر انفجار اطلاعات ، تا مسایل جزیی تری چون بروز انقلاب یا تغییرات شدید اجتماعی در درون یک کشور.

اما این اتفاقات چه طور رخ می دهد و انسان چه طور می تواند عوامل تغییر اجتماعی را بشناسد و خود را با آنها هماهنگ کند ویا آن را پیش بینی کند.
اینها آرزوها و گاه سئوالاتی است که جامعه شناسی اگر چه مانند علوم دقیقه مثل فیزیک پاسخ روشنی برای آن ندارد اما می تواند داده ها و نتایج تغییرات را به عنوان عوامل تئوری ساز تغییرات اجتماعی سامان مند کند.
ابتدا باید بین تحول و تغییرات اجتماعی تفاوت قایل شویم. تحولات اجتماعی مجموعه ای از تغییرات است که در طول یک دوره طولانی طی یک یا چند نسل در جوامع رخ می دهد.مثل تحول یک نظام دامپروری به کشاورزی در یک نقطه جغرافیایی اما تغییر اجتماعی درست بالعکس تحول پدیده های قابل روئیتی است که در یک دوره زمانی کوتاه می توان آن را مشاهده و تعقیب کرد
پدیده هایی مثل رفورم اجتماعی و انقلاب از جمله این تغییرات هستند.
جامعه شناسان قرن نوزدهم نظیر اگوست کنت و حتی ابن خلدون درقرون پیشتر تمام تلاششان مصروف تبیین علل تحولات اجتماعی شد. وبا نظریات آنان نمی توان پدیده ای مثل انقلاب شوروی را توضیح داد.
اما جامعه شناسان معاصر اعم از جامعه شناسان کارکرد گرا (فونکسونالیست) وتضاد گرایان بیشتر به دنبال تبیین تغییرات اجتماعی در جوامع هستند و از دل همین تلاشها جامعه شناسی انقلاب متولد شده است.
چامعه شناسان معتقدند چند عامل در بروز تغییرات اجتماعی موثرند
یک عامل جمعیت که تراکم جمعیتی و اخلاقی از عوامل بروز تغییر است
دوم عامل تکنیکی که به انقلابات تکنولوژیک و تغییر در ابزارهای تولید میپردازد و از عوامل مهم تغییرات اجتماعی است
سوم زیربنای اقتصادی که عامل اصلی تغییر در ذهن برخی از جامعه شناسان است
چهارم ارزشهای فرهنگی و ایدئولوژی و بالاخره پنجم وجود تضاد طبقاتی در جوامع است.
از طرف دیگر وجود نخبگان گروهها و نهضتها و حتی گروههای فشار که همگی از کارگزاران تغییر هستند از منابع اصلی مطالعه تغییرات اجتماعی هستند.
ترکیب این عوامل با پیش زمینه تئوری های تغییرات اجتماعی با ایده ای مختلف می تواند از مناظر گوناگون تغییرات اجتماعی مثل انقلاب را تبیین کند.
چنین مطالعاتی معمولا مبنای پیش بینی جامعه شناسان در مورد آینده یک جامعه و نیروهای موثر بر حیات اجتماعی آینده آنان قرار می گیرد.اما این به معنای پیشگویی نیست چرا که وظیفه علم پیشگویی نیست.
47301

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 194932

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۲:۱۴ - ۱۳۹۰/۱۰/۳۰
    2 0
    من باصراحت و دقت صددرصد می توانم آینده جوامع را پیش بینی کنم اصولا این کار سختی نیست . هر ملتی که راستگو تر و درستکارتر باشد پیشرفته تر بوده وتا زمانی که راستی ودرستی را سرلوحه کار خویش قرار دهد پاینده خواهد بود و مرگ جوامع هم ناشی ازفساد آنان است حال چه بصورت مجازات مستقیم الهی مانند قوم لوط وعاد و نوح و ...... که سرگذشتشان در قرآن آمده و چه بصورت مرگ و سقوط تدریجی مانند بسیاری از امپراطوری هایی که دیگر وجود ندارند به هرحال : ان الباطل کان زهوقا
  • بدون نام MY ۱۹:۱۳ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۱
    0 0
    از قرار آقای محسن رضایی در آخرین نطقشان همچین چیزی را ادعا کردند