ویدیوی اخیر زینب موسوی، کمدین ایرانی ملقب به «امپراتور کوزکو»، این بحث را به شکل ملموس و بحثبرانگیزی مطرح کرده است. در همین راستا، واکنشهای جهانی به نمونههای مشابه نشان میدهد که این نوع رفتارها معمولاً نتیجه معکوس دارند.
در روزهای اخیر، ویدیویی از زینب موسوی، کمدین صفحات مجازی، در شبکههای اجتماعی منتشر شده که واکنش گسترده کاربران را برانگیخته است. در این ویدیو، او به حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر برجسته ایرانی و مایه فخر زبان پارسی توهین کرده و با یکی از اشعار او شوخی جنسی و رکیکی را انجام داده است. در این میان، برخی افراد تلاش کرده اند با استدلال این که «هیچ چیز و هیچکس مقدس نیست» این شوخی بی مایه و مبتذل را توجیه کنند. اما واکنشهای شدید غالب مردم و کارشناسان فرهنگی نشان میدهد که چنین توجیهی، کاملا سطحی، غیرواقعی و نمونهای از نوعی روشنفکری است که از هیچ پایه منطقی برخوردار نیست.
فردوسی با شاهنامه خود باعث حفاظت از هویت ملی ایران، زبان پارسی و ارزشهای فرهنگی این سرزمین شد و اثر سترگ او همچنان الهامبخش نسلها است. توهین به چنین شخصیتی نه تنها حرمت او، بلکه احساس تعلق ملی و فرهنگ ایرانیان را نشانه رفته است. افرادی که این دست از رفتارها را «اشکالی ندارد» میدانند، هیچ درک واقعی از اهمیت مفاخر فرهنگی و نقش آنها در هویت جمعی نداشته و صرفاً مایلند خود را روشنفکر و «کول» نشان دهند.
این مسئله تنها محدود به ایران نیست و نمونههای مشابه متعددی در خارج از کشور وجود دارد که واکنشهای واقعی مردم نشان میدهد نگاه «هیچ چیز مقدس نیست» اغلب پوچ و بیهوده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۸ در فرانسه، یک کمدین تلویزیونی به ویکتور هوگو، رمان نویس بزرگ فرانسوی، توهین کرد. این اقدام باعث اعتراضات گسترده مردمی شد و رسانهها و شبکههای اجتماعی خواستار عذرخواهی فوری او شدند. این نمونه نشان میدهد که حتی در فرهنگهای متفاوت نیز احترام به مفاخر ادبی یک اصل پذیرفتهشده است. در سال 2020 نیز در بریتانیا، یک هنرمند در نمایشگاهی به ویلیام شکسپیر توهین کرد و مردم همراه با رسانهها دست به اعتراض زدند و در نهایت، هنرمند مزبور ناچار به عذرخواهی از عموم مردم شد. این واکنش نیز نشان داد هیچ جامعهای نمیپذیرد بزرگان فرهنگیاش مورد توهین قرار گیرند؛ حتی اگر برخی به ظاهر روشنفکران، آن را «شوخی» بنامند.
در سال 2019 در آلمان نیز نویسندهای به یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر و نویسنده بزرگ آلمانی توهین کرد. این اقدام باعث اعتراضات گسترده و فشار رسانهها شد و این نویسنده را وادار به پاسخگویی کردند. توجه کنیم که در آلمان، گوته نه تنها یک شاعر، بلکه نمادی از هویت فرهنگی و ادبی ملت بوده و مردم اجازه نمیدهند حتی شوخیهای طنزآمیز حرمت او را خدشهدار کنند. در سال 2017 در آمریکا، یک کمدین در یک برنامه تلویزیونی به مارک تواین، نویسنده مشهور آمریکایی توهین کرد. این اقدام با واکنش شدید عمومی، رسانهها و شبکههای اجتماعی مواجه شد و این کمدین نیز وادار به عذرخواهی شد. نمونه آمریکایی چنین اتفاقاتی نشان میدهد که حتی در جامعهای با آزادی بیان گسترده نیز توهین به مفاخر ادبی خط قرمز محسوب میشود.
سفری کنیم به روسیه. در سال ۲۰۱۵، یک هنرمند در نمایشگاهی به لئو تولستوی، نویسنده بزرگ روس توهین کرد. در این جا نیز واکنش مردم و رسانهها بسیار شدید بود و هنرمند مجبور شد عذرخواهی کند. این نمونه نیز تصریح می کند که احترام به مفاخر فرهنگی، شرق و غرب نمی شناسد و اصلی است که هیچ جامعه متمدنی آن را نادیده نمیگیرد.
نمونههای بینالمللی و واکنشهای شدید مردمی که از آن ها یاد کردیم نشان میدهند که استدلال «هیچ چیز مقدس نیست» اغلب سطحی و نمایشی بوده و در واقع، چنین نگاهی بیشتر به یک ژست روشنفکری شباهت دارد تا یک تحلیل علمی و منطقی. توهین به فردوسی و سایر بزرگان ادبی، اگرچه ممکن است با هدف طنز یا جلب توجه انجام شود، اما به سرعت با موجی از اعتراضات عمومی روبرو شده و میتواند پیامدهای اجتماعی و فرهنگی جدی به دنبال داشته باشد.
از سوی دیگر، کسانی که چنین رفتارهایی را توجیه میکنند، معمولاً درک واقعی از نقش اجتماعی مفاخر فرهنگی ندارند. احترام به مفاخر ملی و فرهنگی، بخشی از هویت جمعی هر ملت است و شوخیهای سطحی نمیتوانند منجر به تغییر این اصل شوند. همانطور که نمونههای فرانسه، بریتانیا، آلمان، آمریکا و روسیه نشان دادند، مردم در برابر توهین به بزرگان فرهنگی خود به شدت حساس هستند. واکنشهای عمومی، فشار رسانهای و عذرخواهی اجباری هنرمندان، گواه این حساسیت کاملا منطقی است.
در نهایت، واقعیت ساده اما مهم آن است که هیچ ملت متمدنی اجازه نمیدهد مفاخر فرهنگی و ادبیاش مورد بیاحترامی قرار گیرند. احترام به تاریخ، فرهنگ و ادبیات، مرزهایی مشخص دارد و تجاوز به آنها - چه در ایران و چه در سایر کشورها - همواره با واکنش شدید مردمی و رسانهها همراه است.