او در ابتدای رزومه شکست خود نوشت: «مردم معمولاً فقط موفقیتهای مرا میبینند؛ اما واقعیت آن است که تعداد شکستهای من بسیار بیشتر از دستاوردهایم بوده اند. شاید مشاهده این فهرست به دیگران کمک کند احساس نکنند تنها آنها بوده اند که شکست خوردهاند.»
رزومه شکست هاوسهوفر بهسرعت در فضای مجازی وایرال شد و تحسین بسیاری از دانشگاهیان، کارآفرینان و دانشجویان را برانگیخت. او با این حرکت، نشان داد که شکست نه تنها شرمآور نیست، بلکه بخشی ضروری از مسیر رشد بوده و بیان آن میتواند الهامبخش باشد، نه تحقیرکننده.
این روزها، روزهای کنکور و آزمونهای عملی و مصاحبه های مختلف دانشگاهی است و به عادت مالوف از داوطلبان رزومه میخواهند. در همین راستا، فهرستهای موفقیت شاخداری ارائه میشوند که شاید فارغ التحصیلان درجه 1 هاروارد و پرینستون هم دارای چنین دستاوردهایی نباشند! این در حالی است که پذیرفته شدگان با ورود به دانشگاه یا محل کارشان، چهره دیگری از خود را به نمایش می گذارند و با هر شکست یا شنیدن «نه»، بیشتر و بیشتر فرو میریزند، مایوس میشوند یا به مقابله میپردازند. بدین ترتیب است که شاید امروزه رزومه شکست داوطلبانه هاوس هوفر، به یک ضرورت بدل شده باشد و باید از تمام کسانی که رزومه موفقیتهایشان را ارائه میکنند، رزومه شکستهایشان را نیز دریافت کرد. این نوع رزومه، برخلاف عرف رایج که تمرکز را بر موفقیتها میگذارد، شکستها، رد شدنها، اشتباهات و ناکامیها را فهرست میکند؛ رزومه شکست، نه برای تحقیر یا خودزنی است، بلکه نمایشی از تأکید بر رشد، تابآوری و انسان بودن است.
در فرهنگ حرفهای معاصر، شکست اغلب موضوعی ممنوعه بوده و چیزی است که باید پنهان شود. اما تحقیقات روانشناختی نشان میدهند که شکست، اگر بهدرستی پردازش شود، میتواند به یکی از مؤثرترین نیروهای محرک در یادگیری و رشد بدل شود.
کارول دوک روانشناس دانشگاه استنفورد، در نظریه مشهور «ذهنیت رشد» خود مینویسد: «افرادی که شکست را بخشی از فرایند یادگیری میدانند، نهتنها انعطافپذیرترند، بلکه در بلندمدت موفقتر خواهند بود.» رزومه شکست، در واقع تجلی بیرونی همین ذهنیت بوده و سندی برای به تصویر کشیدن پیامی بزرگ است: اینکه فرد نهتنها با سختیها روبهرو شده، بلکه موفق شده از دل آنها بیرون آمده و چیزهای تازهای را بیاموزد.
رزومه شکست میتواند به ما کمک کند تا مفهوم موفقیت را بازتعریف کرده و به جای فهرستی از جوایز و عناوین، نگاهی به پشت صحنه این موفقیتها بیندازیم. این نوع رزومه، انسان را از وضعیت یک «ماشین موفقیت» خارج ساخته و او را به موجودی پیچیده، واقعی و در حال تکامل بدل میسازد. نگاه کنیم به ساموئل بکت که گفته است: «همیشه تلاش کن، همیشه شکست بخور، مهم نیست. دوباره تلاش کن، دوباره شکست بخور. اینبار بهتر شکست بخور.» مهمترین بخش رزومه شکست، تأملات شخصی در کنار هر مورد اعلام شده است: اینکه از هر شکست چه آموختهاید، چه کاری را بهتر میتوانستید انجام دهید و امروز چگونه آن تجربه را در خودتان هضم کردهاید.
در سالهای اخیر برخی از شرکتهای نوآور، نظیر گوگل، نتفلیکس و آیدیایاو از متقاضیان استخدام خود خواستهاند که علاوه بر رزومه عادی، بخشهایی از اشتباهات یا چالشهای حرفهایشان را هم شرح دهند. هدف از این کار، ارزیابی شجاعت، صداقت و توانایی فرد است. ویژگیهایی که در عصر خودآگاهی، از اهمیت فزایندهای برخوردار شده اند. در فضای آکادمیک نیز، نمایش شکستها به شکلی مسئولانه و تحلیلی، دانشجویان را از اضطرابِ کامل بودن نجات داده و فرهنگ سالمتری از آموزش و تحصیل را فراهم میسازد.
رزومه شکست، تنها درباره گذشته نیست؛ بلکه بیش از هرچیز درباره آینده است. درباره آنکه چگونه میخواهیم با چالش بعدی روبرو شویم، چگونه تصمیم خواهیم گرفت و چطور باید اشتباه کنیم و مجددا برخیزیم.
در جهانی که با تصاویر فیلترشده از موفقیتهای غول آسای دیگران احاطه شدهایم، رزومه شکست میتواند یادآور این واقعیت باشد که همه ما در مسیر یادگیری هستیم و شکست، بخش اصیل و گریزناپذیر آن است. به قول آنجلا دوکوورث «کامل نبودن، نشانه انسان بودن است. کسی که هرگز شکست نمیخورد، یا دروغ میگوید یا هیچوقت تلاش نکرده است.»
نظر شما