نظام حکمرانی فعلی ایران را میتوان با شاخصهای مختلفی، تحلیل کرد و نامهای مختلفی بر آن گذاشت. اما از دید تحلیلگران توسعه، نمونه یک «نظم دسترسی محدود» (LAO) است. در حقیقت گروههای محدودی، قدرت سیاسی را در اختیار دارند و به ندرت و به سختی فردی خارج از آن فرادستان اجازه حضور در ساختار قدرت را مییابد. نامهای تکراری در کابینهها، جابهجایی افراد از دولت به بخشهای حاکمیتی و بالعکس، حضور بالای آقازادهها در مناصب میانی نشانههایی از این «دسترسی محدود» است. این «گروههای محدود» که قدرت را در حوزههای مختلف در دست دارند، برآمده از دو رویداد هستند: ۱-انقلاب۵۷ و ۲-جنگ ۸ساله با عراق
قدرت در ایران امروز میان گروههایی است که در زمان انقلاب۵۷ یا در زمان جنگ، میان گروههایی از همرزمان و حامیان آنها شکل گرفته است.تمام قریب به اتفاق وزراء، از زمان انقلاب۵۷ تا کنون، عضو یکی از ۲شبکه بودهاند و توسط آنان نیز پشتیبانی شدهاند.
تحلیل راهبردی: چالش پیش روی «نظام دسترسی محدود» ایران
هر دو شبکه به لحاظ سنی در آخرین سالهای خود برای تشکیل نظام اداری هستند. متولدین ۱۳۵۳ به بعد عملا به لحاظ سنی در زمان انقلاب کمتر از ۴ سال داشتهاند، که این امکان برای آنان وجود نداشته است که داخل شبکهای انقلابی بوده باشند. در زمان اتمام جنگ نیز کمتر از ۱۴سال بودهاند که امکان حضور در شبکه همرزمان جبهه را از آنان گرفته است.در سالهای پس از انقلاب، این شبکههای همرزمان و انقلابیها، هم با حذف گروههایی از خود، تقریبا همه دولتها را در اختیار داشتهاند. به همین دلیل سن کابینه در دولت ۴م با ۳۹سال سن آغاز میشود، و تقریبا به اندازهی رشد سن آنها، هر دوره در حدود ۳ تا ۴ سال به سن کابینه افزوده میشود، تا در زمان پزشکیان به رکورد ۶۱سال میرسد. (نمودار زیر)