این اقدام باعث شده تهران تنها چند روز فرصت داشته باشد تا واکنش خود را مشخص کند؛ در غیر این صورت بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل قطعی خواهد شد.
چنین وضعیتی صحنهای پیچیده از تعامل استراتژیک میان ایران و اروپا به وجود آورده که میتوان با کمک نظریه بازیها آن را بهتر تحلیل کرد.
در این بازی، هر طرف با اطلاعات ناقص عمل میکند؛ اروپا دقیقاً نمیداند ایران تا چه اندازه در برابر فشارها واکنش تند نشان خواهد داد و ایران نیز از میزان عزم اروپا برای پیگیری مکانیسم ماشه مطمئن نیست. همین عدم قطعیت، نقش انتقال درست پیام و تهدیدهای باورپذیر را پررنگ میسازد و زمانبندی اقدامات به عاملی حیاتی تبدیل میشود.
اروپا با اقدام اخیر خود در واقع نخستین مهره را حرکت داده و تلاش دارد ایران را وادار به رعایت محدودیتهای برجامی و پذیرش نظارتهای گستردهتر کند.
ایران در مقابل با سه گزینه اصلی روبهرو است.
۱- پذیرش نسبی شروط و ارائه امتیازات محدود به منظور جلوگیری از قطعی شدن مکانیسم ماشه
۳- پاسخ میانهروانه اما بازدارنده از طریق کاهش بخشی از همکاریها با آژانس، همراه با تقویت دیپلماسی در شرق و جنوب جهانی
۳- واکنش شدید و تهاجمی مانند تهدید به خروج از NPT یا افزایش چشمگیر فعالیتهای هستهای
پذیرش نسبی برخی شروط برای جلوگیری از قطعی شدن روند، واکنشی میانه و بازدارنده از طریق کاهش محدود همکاریها با آژانس و تقویت دیپلماسی در شرق و جنوب جهانی، یا واکنشی شدید همچون تهدید به خروج از معاهدات بینالمللی و افزایش چشمگیر فعالیتهای هستهای. هر یک از این گزینهها هزینهها و منافع خاص خود را دارد.
همه امضاکنندگان برجام باید آگاه شوند که فعالسازی کامل مکانیسم ماشه نه تنها میتواند تنها دستاورد بزرگ صلح آمیز یک مناقشه بین المللی پس از جنگ دوم جهانی را از بین ببرد بلکه تلاش های دیپلماتیک اروپا را متاثر از خود کند و ایران را هم به اقدامات رادیکال سوق دهد، در حالی که واکنش تند ایران نیز فشار اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی بیسابقهای را به همراه خواهد داشت.
بنابراین بر اساس منطق نظریه بازیها منطقی ترین انتخاب، رویکرد میانه از سوی طرفین ماجراست؛ رویکردی که نه انفعال کامل باشد و نه بحرانیساز.
در چنین مسیری، تهران میتواند با اقداماتی محدود مانند کاهش سطح شفافیت در بازرسیهای آژانس یا اعلام تهدیدهای حقوقی و دیپلماتیک، به اروپا نشان دهد که ادامه فشار هزینههای بالایی در پی خواهد داشت.
هم زمان، تکیه بر حمایت فوری و عملیاتی چین و روسیه و تصمیمات این دو کشور برای ایجاد ساختار چندقطبی در جهان میتواند روند تصمیمگیری در شورای امنیت را به تأخیر بیندازد و مشروعیت اقدام اروپا را زیر سؤال ببرد.
بهرهگیری از زمان و طولانی کردن فرآیند تصمیمگیری، فرصتی برای چانهزنی بیشتر و جلوگیری از قطعی شدن بازگشت تحریمها فراهم میکند.
در این میان، مدیریت فشارهای داخلی توسط دولت ایران و کاهش آثار اقتصادی احتمالی بر جامعه به شدت نگران و مضطرب نیز اهمیت دارد تا جامعه ایران تابآوری بیشتری در برابر فشارهای بیرونی داشته باشد.
در نهایت باید گفت ایران اکنون در برابر انتخابی سرنوشتساز قرار دارد. اگر واکنشی حسابشده و هوشمندانه ارائه دهد، میتواند هزینههای فعالسازی مکانیسم ماشه را برای اروپا بالا ببرد و روند آن را متوقف یا دستکم به تأخیر اندازد. اگر انفعال نشان دهد یا واکنشی بیش از حد تهاجمی اتخاذ کند، احتمال فروغلتیدن در بحرانی غیرقابل بازگشت افزایش خواهد یافت.
منطق نظریه بازیها گواه آن است که بهترین راهبرد در این شرایط، اتخاذ رویکردی میانه همراه با سیگنال های بازدارنده، تضامین لازم و اطمینان بخش در فعالیت های هسته ای، دیپلماسی فعال و بهرهگیری از عنصر زمان است؛ راهبردی که امکان حفظ یک تعادل شکننده را فراهم میکند و فرصتهای بیشتری برای مدیریت بحران و جلوگیری از بازگشت کامل تحریمها در اختیار ایران میگذارد.