«مسئله بسیار عجیب، تعجیل وزیرمختار انگلستان برای به رسمیت شناختن دولتی است که ادعای ناسیونالیست‎ بودن دارد و شهر را به زور توپ تصرف و گارد قزاق را به سفارتخانه‌ها تحمیل کرده تا از ورود ایرانی‌‎ها به آن‌جا ممانعت کند. اگر وزیرمختار احساس کرده بود از این انقلاب متضرر شده، این‌قدر برای به رسمیت شناختنش تعجیل نمی‌کرد.»

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، رضا مختاری‌اصفهانی (پژوهشگر تاریخ) در روزنامه ایران نوشت: جنگ جهانی اول آغاز یک روند در تاریخ معاصر ایران است. در این دوره، ایران از پرتگاه سقوط به کورسوی امید رسید. سقوط روسیه تزاری خبر امیدوارکننده‌‎ای بود که خطر تجزیه را از ایران دور کرد؛ چه این‌که بریتانیا و روسیه در قرارداد ۱۹۱۵ بر سر مالکیت و حاکمیت مناطق نفوذ مصرحه در قرارداد ۱۹۰۷ به توافق رسیده بودند. به قول ملک‌‎الشعرای بهار، ایران مانند شخصی بود که دو نفر از دو سو، طنابی بر گردنش افکنده و می‌کشیدند. ناگهان یکی از این دو نفر، طناب را رها کرد و فرد قربانی را در آغوش کشید. از نگاه بهار، آن شخصِ منجی، لنین بود. این وضعیت اما پایان خطرات و ناامیدی‌‎ها نبود. ممانعت از حضور هیأت ایرانی در کنفرانس صلح پاریس، نشان داد با حذف روسیه تزاری از صحنه سیاست ایران، بریتانیا بدون رقیب و بلامنازع شده است. در چنین فضای بیم و امیدی که حسن وثوق‌الدوله امید بسیاری از نخبگان ایرانی ازجمله سید حسن مدرس برای تحقق آرزوی دولت مقتدر بود، قرارداد ۱۹۱۹ (مرداد ۱۲۹۸) اوضاع را دگرگون ساخت. علاوه بر مخالفت‌های داخلی که با قرارداد شد، دو سفارتخانه فرانسه و ایالات متحده آمریکا نیز در کنار میلیون‌ها ایرانی ایستادند.

نگاه روزنامه‌نگارانه

از روز انعقاد قرارداد تا کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ مسیری پرالتهاب طی شد. بعضی از ناظران ایرانی در یادداشت‎ها و خاطرات‌شان تصویری از حوادث این دوره برساختند. روایت خارجی از وقایع اما می‎تواند نوری بر آن‌چه از نگاه ناظر ایرانی مغفول مانده، بتاباند. ژرژ دوکرو، وابسته نظامی سفارت فرانسه در تهران، در یادداشت‎هایی که از این دوره به یادگار نهاده، چنین کاری کرده است. دوکرو پیش از آن‌که وارد امور نظامی شود، روزنامه‎نگار بود. همین شغل سابقش به او توان نوشتن و تحلیل سیاسی از حوادث بخشیده بود. همچنین نگاهش به محیط پیرامون خالی از لطافت‎های ادبی و هنری نبود.

با چنین نگاهی، آغاز یادداشت‎هایش در سیزدهم آوریل ۱۹۱۹ (۱۱ فروردین‌ ۱۲۹۸) با توصیف شمیران، اخلاق ایرانیان و ذوق ادبی آنان شروع می‌شود. او در توصیف هنر و ادبیات ایرانیان می‎نویسد: «هنر بافندگی و باغبانی چشم‎نوازند. ایرانی‎ها همانند هنرمندان قرون وسطی برای دقت جزئیات، ظرایف و تمایز تفاوت‎های جزئی از یکدیگر اهمیت بسیار زیادی قائل‌اند. شعرای‌شان به سرودن قطعات بسیار کوتاه و موجز سرآمدند؛ اشعاری که در آن‌ها با حداقل کلمات چیزهای غیرمنتظره و ظریفی می‎گویند که معانی عمیق و پنهانی دارند. همین که با یک ایرانی باب گفت‎وگو را بگشایی، درمی‎یابی شعر در زندگی‎اش نقش مهمی دارد. رجال سیاسی، اطبا و نظامیان نیز قطعاتی از شعرای بزرگ خود را برای شما از بر می‎خوانند.»

یکی از نشانه‎های این روحیه، وثوق‎الدوله، رئیس‎الوزرا بود که خود از «ادبای ممتاز مملکت» شمرده می‎شد. دوکرو به جهت پیشینه روزنامه‌‎نگاری‌‎اش ناظری دقیق بود که ملاقات با افراد گوناگون، از شاه تا رعیت را با جزئیات توصیف می‌کرد. ازجمله در اولین دیدار با احمدشاه، توصیفی چنین از او دارد:«شاه چشمان بی‌نهایت تیزبینی دارد. او روزی، یک رمان فرانسوی می‌خواند. به سیاق خوشایندی مکالمه می‌کند، اما به نظر می‌رسد متأثر از رخوتی است که در طبیعتِ تمامی فرمانروایان مشرق‌زمین وجود دارد.»

همچنین وقتی مردی روستایی او را که گم شده بود به کاخ رساند، درباره‌اش نوشت: «محبت یکی دیگر از خصایل روستایی ایرانی است؛ او خدمت می‌‎کند و خیرخواه است. خارجی‎ها هنوز دهات اطراف تهران را کاملا منحط نکرده‎اند و می‎توان آثاری از نیکی و محبت را در این‌جا دید که در دورافتاده‎ترین ولایات فرانسه یافت می‎شود.»

آن‌چه یادداشت‎های روزانه ژرژ دوکرو را اهمیتی ویژه می‎بخشد، همین نگاه چندوجهی او به جامعه ایران در بزنگاهی تاریخی است. او در مقام دیپلمات برجسته فرانسوی که سیاست‌های بریتانیا در شرق را برنمی‎تابد، سعی داشت با سیاسون مختلف از طیف‌های گوناگون ارتباط برقرار کرده و گزارشی از دیدارهایش با آن‌ها و همچنین گفت‌وشنودهایش در محافل دیپلماتیک بدهد.

برخی از سیاسیون طرفدار بریتانیا نیز در دیدارهای‌شان سعی می‌کردند نظر او را درباره بعضی از مسائل بدانند یا منحرف سازند. چنان‌چه ایپکیان ارمنی، از نویسندگان روزنامه «رعد» با مدیریت سید ضیاءالدین طباطبایی در دیداری با او از احتمال رها کردن ایران توسط بریتانیا گفت. دوکرو در توضیح این گفت‌وگو که گویا بعدا تحریر شده است، نوشت: «جالب است که این گفت‎وگو با من پنج روز قبل از اعلام قرارداد ایران و انگلیس [۱۹۱۹] صورت گرفت که ایپکیان از آن مطلع بوده است؛ بنابراین او مأموریت داشته دقیقا خلاف واقعیت را به من بگوید و من را از احساسات مطلوب نسبت به ایران مأیوس کند. این تاکتیک انگلیس است؛ منزجر کردن غرب از شرق به منظور به دست آوردن آزادی عمل برای خود.»

قفل ورود بریتانیا به هند و بین‌‎النهرین

موضوع دیگری که یادداشت‌های دوکرو را به منبعی مهم تبدیل می‌کند، روایت او از کودتای سوم اسفندماه است. او تصویری از روزهای پیش از کودتا در محافل سیاسی و دیپلماتیک و موضع سفارت بریتانیا در قبال دولت سید ضیاء ارائه می‌کند: «مسئله بسیار عجیب، تعجیل وزیرمختار انگلستان برای به رسمیت شناختن دولتی است که ادعای ناسیونالیست‎ بودن دارد و شهر را به زور توپ تصرف و گارد قزاق را به سفارتخانه‌ها تحمیل کرده تا از ورود ایرانی‌‎ها به آن‌جا ممانعت کند. اگر وزیرمختار احساس کرده بود از این انقلاب متضرر شده، این‌قدر برای به رسمیت شناختنش تعجیل نمی‌کرد.»

وابسته نظامی سفارت فرانسه، نگاهی دقیق نیز به روابط ایران و همسایگانش داشت. او ایران را قفل ورود بریتانیا به هند و عراق می‎دانست. از همین رو نوشت:

«تعالیم تاریخی به ما نشان می‌دهند بین‌النهرین تا زمانی که ایران مستقل است، نمی‎تواند تحت تسلط باشد.. پایتخت ساسانی‌ها در تیسفون قرار داشته. دلیل این‌که انگلیس‌ها آن‌قدر به ایران علاقه دارند، این است که ایران قفل ورود به هند و بین‌النهرین است.» بی‌جهت نیست که حضور ژرژ دوکرو در سفارت فرانسه موجب نارضایتی بریتانیایی‌‎ها بود و نورمن، وزیرمختار آن‌ها، وجود وابسته نظامی برای سفارتخانه‌‎های دیگر به جز سفارت بریتانیا را ضروری نمی‌دانست.

این نارضایتی هم بیشتر از شخصیت دوکرو بود که نورمن چنین توصیفش می‌کرد: «... چون سروان دوکرو هیچ وظیفه قانونی دیگری برای انجام‎ دادن ندارد، رفتن او اجتناب‌ناپذیر است. با توجه به شخصیت توطئه‌گر و عملکرد او بدون تردید... فقط به ضرر ایران و منافع ما در این‌جاست.»

یادداشت‌‎های ژرژ دوکرو یکی از منابع مهم در شناخت وقایع ایران در دوره پس از جنگ جهانی اول تا چند ماه پس از کودتای سوم اسفندماه است که به اهتمام ایران‌شناس شهیر فرانسوی، یان ریشار، منتشر شده است.

ویژگی مهم این یادداشت‌ها این است که تنها به مسائل سیاسی اختصاص ندارند و روایتی فرانسوی از موضوعات مختلف جامعه ایران در آن سال‌هاست.

۲۵۹

منبع: ایران