به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، گاهی اوقات مشاهده می شود در برخی فضاهای علمی با قرائت های غلط از وحدت اسلامی، چنین القاء می کنند که هرگونه گفتگو در بحث امامت و تلاش برای اثبات آن، امری خلاف وحدت و مضرّ به آن است.
این در حالی است که توصیهٔ قرآن و سیرهٔ اهل بیت (ع) و علماء، دقیقاً در نقطهٔ مقابل این قرائت است و به صورت مختصر آنها را بررسی می کنیم:
۱. قرآن: قرآن نه تنها از جدال احسن نهی نکرده است بلکه توصیه نموده به واسطه آن به راه پروردگار دعوت نمود.
در سوره نحل آیه ۱۲۵ می فرماید:
ٱدْعُ إِلَیٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِٱلْحِکْمَةِ وَٱلْمَوْعِظَةِ ٱلْحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلْهُم بِٱلَّتِی هِیَ أَحْسَنُۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِۦ وَهُوَ أَعْلَمُ بِٱلْمُهْتَدِینَ.
با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن، و با آنان به نیکوترین شیوه به جدال [احسن] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه شده اند و نیز به راه یافتگان داناتر است.
در رابطه با اهل کتاب نیز توصیه به جدال احسن فرموده است (سوره عنکبوت آیه ۴۶)
۲. سیره اهل بیت علیهمالسلام: اهل بیت (ع) هماره در کنار حفظ وحدت اسلامی به معنای خاص خود، درموقعیت های مناسب به اثبات حقانیت امامت الهی (که قوام مذهب شیعه است) می پرداختند. به عنوان نمونه میتوان رجوع کرد به کتاب «مناظره های معصومان» اثر آیت الله شیخ جعفر سبحانی که در برخی قسمت های کتاب مناظره های معصومین با پیروان و یا سران سایر مذاهب را ذکر نموده اند.
علاوه بر آن اهل بیت (ع) هیچگاه اصحاب خود را از گفتگو و مناظره با پیروان سایر مذاهب نهی نفرمودند بلکه آن هارا تشویق نیز می کردند. این امر در ماجرای مناظره هشام ابن حکم با عمرو عبید به خوبی هویدا است (اصول کافی، باب الاضطرار الی الحجة، حدیث شماره ۳)
سیره علماء: دانشمندان شیعه از زمان معصومین (ع) تاکنون همواره سعی بر اغنا و هدایت پیروان سایر مذاهب و اثبات حقانیت تشیع داشته و دارند. از هشام بن حکم و مومن طاق گرفته تا سلطان سلطان الواعظین و میرهامد حسین هندی و علامه امینی همه و همه بر اثبات حقانیت تشیع عموماً و اثبات خلافت بلافصل امیرالمومنین (ع) خصوصاً اصرار میورزیدند.
پس این قرائت از وحدت که سکوت و اخفای حقانیت تشیع را جایگزین تبلیغ و اثبات حقانیت تشیع میکند، قرائتی انحرافی و مخالف قرآن و سیره اهل بیت (ع) و علماست و چه بسا این قرائت انحرافی از وحدت، به اصل وحدت ضربه زند و دستمایه انکار آن شود.