ساعت هفت بعدازظهر که تقریبا سه ربع از شب رفته بود وارد شهر بوداپست شدیم. نواب آرشیدوک ژوزف اگوست فرمانفرمای مجارستان و رئیس وزرای مجارستان با سایر وزرا و حاکم شهر و تمام اعیان و صاحب‌منصبان نظامی و قلمی در گار راه‌آهن حاضر بودند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدین‌شاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز دوشنبه بیست‌وهشتم جمادی‌الاول ۱۳۱۸ (دوم مهر ۱۲۷۹) او را می‌خوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدین‌شاه به فرنگ است):

امروز باید ان‌شاءالله تعالی از وینه [وین] حرکت کرده به طرف بوداپست و اسلامبول برویم. صبح برخاسته نماز خوانده مشغول چای خوردن بودیم که صنیع‌السلطنه از پاریس وارد شده به حضور رسید و معلوم شد سفارش‌ها و فرمایشات ما را به‌خوبی و درستی انجام داده و به این‌جا رسیده است. با او قدری از حالات پاریس و کارها استفسار نموده و صحبت داشتیم.

سر ساعت ده و نیم لباس رسمی پوشیده حاضر حرکت شدیم. خبر دادند که اعلیحضرت امپراطور می‌آیند که به اتفاق به گار [ایستگاه اصلی] راه‌آهن برویم. ایشان را استقبال کرده به اتفاق سوار کالسکه شده رفتیم به گار راه‌آهن. همراه اعلیحضرت امپراطور رئیس وزرا و وزیر دربار و وزیر تشریفات خودشان بودند. در گار هم صاحب‌منصبان کل قشون ساخلوی وینه حاضر بودند. اندکی در گار مکث کرده بعد با اعلیحضرت امپراطور وداع نمودیم و از مفارقت ایشان نهایت ملالت را داشتیم و اظهار امتنان خود را از پذیرایی‌ها و مهربانی‌های ایشان نموده، اعلیحضرت امپراطور هم با کمال گرمی و خصوصیت وداع نمودند تا وقتی هم که در ترن سوار شدیم ایستاده بودند.

بعد ترن حرکت کرد، قدری که راه آمدیم از آبادی شهر وینه خارج شده به صحرای سبز پرجنگل طولانی افتادیم. از کنار شهری گذشتیم که اسم آن را گفتند «پرزبورغ» است بعد از روی رودخانه دانوب که پل عریضی بسته‌اند، راه‌آهن گذشت. عرض این رودخانه در این‌جاها تخمینا سیصد متر است. بعد از مدتی رسیدیم به «اسکویی گارد» که تا شهر بوداپست دو ساعت راه است. این‌جاها باز وضع و طبیعت زمین و هوا و کوه و جنگل تغییر می‌کند، اندکی شباهتی به مشرق زمین دارد. در جلوی هر استاسیون [ایستگاه] هم حکومت محلیه و صاحب‌منصب نظامی با قشون هر محل برای پذیرایی حاضر و جمعی از اهالی مجارستان نیز به جهت دیدن ما مجتمع بودند و جنرال مهمان‌دار در هرجا حاکم و صاحب‌منصبان را معرفی می‌نمود.

ناهار را ما در واگون خودمان صرف نموده، همراهان هم در سالون عمومی ترن ناهار خوردند. همه جا از کنار رودخانه دانوب عبور می‌کنیم، این رودخانه بسیار رود عظیمی است و از خیلی جاها می‌گذرد و ممالک عظیمه را سیراب می‌نماید، به قدری عریض و عمیق است که کشتی بخار در آن سیر و حرکت می‌کند. وزیرهمایون عرض می‌کرد در سفر سابق که با شاهنشاه شهید طاب ثراه به فرنگستان آمده بود، شاه شهید [ناصرالدین‌شاه] از وینه به بوداپست را با کشتی از روی رودخانه دانوب رفته بودند و ما هم اگر ان‌شاءالله سفر دیگر به اروپا آمدیم همین‌طور خواهیم رفت.

خلاصه کم‌کم هوا تاریک شد، ساعت هفت بعدازظهر که تقریبا سه ربع از شب رفته بود وارد شهر بوداپست شدیم. نواب آرشیدوک ژوزف اگوست فرمانفرمای مجارستان و رئیس وزرای مجارستان با سایر وزرا و حاکم شهر و تمام اعیان و صاحب‌منصبان نظامی و قلمی در گار راه‌آهن حاضر بودند. با شاهزاده دست دادیم، ایشان تمام همراهان خود را به ما معرفی نمودند. سوار کالسکه شده رفتیم به طرف منزل.

ابتدا از یک خیابان عریض طولانی خیلی قشنگی گذشتیم که طرفین آن همه جا اهالی شهر ایستاده بودند و چون تاریک شده بود و چراغ‌ها را روشن کرده بودند درست ما را نمی‌دیدند ولی متصل فریاد می‌کردند «ایلیا»، «ایلیا» و این لفظ به زبان مجاری کلمه تهنیت و دعا و مثل لفظ «هورا»ی فرانسه و روس است.

در کالسکه با شاهزاده صحبت می‌کردیم تا رسیدیم به هوتلی که موسوم به هوتل هنگاری است و به جهت منزل ما معین کرده‌اند، در کنار رودخانه دانوب واقع و بسیار هوتل عالی خوبی است. شاهزاده با ما وداع کرده رفتند و ما در اطاق‌های منزل خودمان شام خورده استراحت کردیم. ملتزمین هم در منازل خود قرار گرفتند علاءالملک سفیرکبیر اسلامبول که از کنترکسویل [شهری در فرانسه] به اسلامبول معاودت کرده بود [بازگشته بود] حالا به این‌جا آمده است که قرار ترتیبات ورود ما را به اسلامبول جناب اشرف صدراعظم با او بگذارند.

منبع: مظفرالدین‌شاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۲۰۹-۲۰۸.

۲۵۹

منبع: خبرآنلاین