تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۱

بسیاری از احزاب ایرانی، عملاً «موسمی» و «تشریفاتی» هستند؛ در آستانه‌ی انتخابات فعال می‌شوند، لیست می‌دهند و بلافاصله پس از پایان رقابت، در سکوت فرو می‌روند. این احزاب فاقد حداقل استانداردهای سازمانی‌اند

در ادبیات علوم سیاسی، نظام حزبی یکی از ارکان بنیادین توسعه سیاسی، شفافیت قدرت و ارتقای پاسخگویی حاکمیت محسوب می‌شود. تقریباً در تمام الگوهای موفق مردم‌سالاری، احزاب سیاسی نقش محور میان جامعه و دولت را ایفا می‌کنند. به بیان دیگر، نظام حزبی واقعی ابزار نهادینه‌سازی مشارکت مردم و کانال‌سازی خواست عمومی در مسیر سیاستگذاری است.

اما پرسش اساسی اینجاست: آیا در ایران امروز چیزی به‌نام نظام حزبی به معنای واقعی آن وجود دارد؟

آقای منتجب‌نیا در اظهارنظری اخیر، نظام حزبی را تنها راه نجات کشور دانسته‌اند. این سخن از حیث نظری، سخن درستی است؛ اما از حیث مصداقی در ایرانِ کنونی، نوعی آرمان‌گراییِ بی‌پایه است. ما در ایران از «نظام حزبی» تنها پوسته‌ای داریم بی‌درون، و از «حزب» تنها عنوانی داریم بی‌مفهوم.

در واقع، ساختار حزبی در کشور ما نه برآمده از متن اجتماع، بلکه برساخته از اراده‌های موقت، دولتی و بعضاً شخص‌محور است. چنین حزبی نه پایگاه اجتماعی دارد، نه هویت مستقل، و نه توان پاسخ‌گویی.

احزاب، اگر در بستر طبیعی جامعه شکل گیرند، باید نتیجه‌ی تکامل اجتماعی، تعارض منافع مشروع، و نهادینه‌شدن مشارکت مدنی باشند. در کشورهای توسعه‌یافته، حزب امتداد نهادهای مدنی، اتحادیه‌ها و طبقات اجتماعی است. اما در ایران، احزاب نه بر شانه‌های جامعه که بر دوش دولت، بودجه و مجوز بنا شده‌اند.

بسیاری از احزاب ایرانی، عملاً «موسمی» و «تشریفاتی» هستند؛ در آستانه‌ی انتخابات فعال می‌شوند، لیست می‌دهند و بلافاصله پس از پایان رقابت، در سکوت فرو می‌روند. این احزاب فاقد حداقل استانداردهای سازمانی‌اند:

دفاتر استانی ندارند، سازوکار مالی شفاف ندارند، و حتی گاه اعضای فعال‌شان از ظرفیت یک سالن کوچک هم کمتر است.

در چنین شرایطی، سخن گفتن از «نظام حزبی» بیشتر به شعار شباهت دارد تا واقعیت عینی.

یکی از ریشه‌های این بحران، فقدان رابطه زنده میان حزب و جامعه است.

احزاب ما عمدتاً دولت‌ساخته‌اند، نه جامعه‌ساخته. به همین دلیل، نه می‌توانند نماینده‌ی واقعی خواست عمومی باشند و نه کانال مطمئن مشارکت مدنی.

در حالی‌که در نظریه سیاسی، حزب باید «واسط میان مردم و قدرت» باشد، در ایران حزب اغلب خود «امتداد قدرت» است.

به جای آنکه از دل جامعه برخیزد، از بالا تأسیس می‌شود و از بودجه ارتزاق می‌کند.

نتیجه آن است که مردم نه به حزب اعتماد دارند، نه خود را در آن نمایان می‌بینند، نه اساساً ضرورتی برای پیوستن به آن احساس می‌کنند.

اکنون در ایران حزب به‌عنوان ابزار بقا، نه سازوکار پاسخگویی!

در تجربه‌ی ایران، احزاب اغلب به ابزاری برای توزیع مناصب، تثبیت موقعیت افراد و پیگیری منافع باندی تبدیل شده‌اند. این وضعیت دقیقاً ضد فلسفه‌ی وجودی حزب است.

حزب باید کانون تولید اندیشه و برنامه باشد، نه کارگزار روابط و تقسیم قدرت.

اما در فقدان شفافیت نهادی، در نبود نظام مالی حزبی و در سایه‌ی وابستگی‌های ساختاری، حزب به «ابزار مناسکی» تبدیل شده است.

بسیاری از این احزاب حتی منشور فکری منسجم یا مانیفست برنامه‌ای ندارند. برخی صرفاً در ایام خاص به یاد موجودیت خود می‌افتند و سپس فرو می‌خوابند.

نظام حزبی بدون زیرساخت اجتماعی، سراب است و سراب.

نظام حزبی به‌مثابه نهاد سیاسی، زمانی معنا پیدا می‌کند که چند مؤلفه‌ی بنیادین در جامعه شکل گرفته باشد:

۱. جامعه‌ی مدنی پویا و متکثر،

۲. رسانه‌های آزاد و مسئول،

۳. سازوکار شفاف انتخابات درون‌حزبی،

۴. نظام پاسخ‌گویی و گردش نخبگان.

در غیاب این مؤلفه‌ها، هرگونه سخن از «نظام حزبی» در بهترین حالت، شعار زیبا در بستری ناصواب است.

ما هنوز در مرحله‌ی پیش‌نهادیِ سیاست حزبی هستیم، نه در مرحله‌ی نهادینه‌سازی آن.

راه نجات امروز؛ بازتعریف سیاست، نه تکثیر و اقتدار بخشی نابجا به احزاب.

بنابراین راه نجات کشور نه در تکثیر احزاب کاغذی، بلکه در بازتعریف بنیادین مفهوم حزب در ایران است.

باید حزب از نو معنا شود: حزبی که از مردم برخیزد، در جامعه تنفس کند، در برابر افکار عمومی پاسخگو باشد و در ساخت قدرت نقش نظارتی ایفا کند، نه صرفاً نقشی تشریفاتی.

حزب باید مدرسه‌ی تربیت سیاسی و نهاد اجتماعیِ پایدار باشد، نه تریبون انتخاباتیِ مقطعی.

تا زمانی که سیاست ما حول اشخاص می‌چرخد نه نهادها، نظام حزبی حقیقی شکل نخواهد گرفت.

آقای منتجب‌نیا درست می‌گویند که کشور بدون نظم حزبی نمی‌تواند به بلوغ سیاسی برسد.

اما خطا آنجاست که «صورت» را با «سیرت» اشتباه می‌گیریم.

در ایران، نظام حزبی نه به‌دلیل مخالفت نظری، بلکه به‌دلیل فقدان زمینه اجتماعی و ساختاری نهادینه نشده است.

ما پیش از آنکه به «نظام حزبی» بیندیشیم، باید به احزاب واقعی بیندیشیم؛ احزابی با ریشه در مردم، با شفافیت در عمل و با پاسخ‌گویی در قدرت.

بدون این بازسازی، هر سخن از «نجات با نظام حزبی» نه نسخه اصلاح، بلکه تکرار خطاهای گذشته است.

رئیس سابق کمیته تحقیقات خانه احزاب ایران...

21212

منبع: خبرآنلاین