به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در آیات ۹۷ و ۹۸ سوره اسراء، خداوند سرنوشت کسانی را که آیات الهی را تکذیب کرده و از حق رویگردان شدند، بیان میکند. این آیات ادامه هشدارهایی است که در بخشهای پیشین سوره درباره سرنوشت اقوام سرکش، بهویژه بنیاسرائیل، بیان شده بود.
بنابر روایت فارس، خداوند در اینجا تأکید میکند که هرکس از مسیر هدایت الهی رویگردان شود، هیچکس جز خود خدا نمیتواند او را یاری کند یا از گمراهی نجات دهد. آنان در قیامت با چهرههایی بر زمین افتاده و نابینا و کر و لال محشور میشوند. این تصویر، بیانگر اوج سقوط روحی و فکری انسانهایی است که در دنیا حقیقت را دیدند اما آن را انکار کردند.
مفسران این آیات را درباره یهودیانی میدانند که در برابر دعوت پیامبر اسلام ایستادند، با اینکه نشانههای حقانیت او را در تورات میدیدند. آنان آگاهانه راه گمراهی را انتخاب کردند و در نتیجه، مجازات الهی نهتنها در آخرت بلکه در دنیا نیز دامنشان را گرفت. این حالت «کور و کر شدن» در واقع اشاره به از کار افتادن ابزار درک حقیقت است؛ زیرا لجاجت و تعصب، قلب را از دیدن نور ایمان بازمیدارد.
بازتاب دشمنی تاریخی در سرنوشت قوم یهود
در ادامه، آیه ۹۹ با لحنی هشداردهنده میپرسد: آیا آنان نمیدانند که خدایی که آسمانها و زمین را آفرید، قادر است دوباره مردگان را زنده کند؟ بنیاسرائیل بارها از پیامبران خود نشانه و معجزه خواستند، اما وقتی آن را دیدند باز هم انکار کردند. همین روحیه شکاک و متکبر، دشمنی آنان را با پیامبران تقویت کرد و سبب شد که به جای تسلیم، در برابر حقیقت بایستند.
تفسیرها میگویند این آیه پاسخی است به یهودیانی که معاد را انکار میکردند و بعثت پیامبر اسلام را نیز به تمسخر میگرفتند. خداوند یادآور میشود که همان قدرتی که آفریننده نخستین است، بازآفریننده نیز هست. بدین ترتیب، لجاجت یهود در انکار قیامت، نشانهای از تکبر و بیاعتمادی عمیق آنان به خدا بود، نه ناآگاهی از قدرت او.
سقوط فکری در برابر منطق وحی
در آیه ۱۰۰، خداوند پرده از ریشه این تکذیب برمیدارد. میفرماید: بگو اگر شما مالک گنجینههای رحمت پروردگار بودید، از بیم تنگدستی بازمیداشتید، زیرا انسان ذاتاً بخیل است. این آیه اشارهای لطیف به روحیه دنیاطلبی و بخل بنیاسرائیل دارد. آنان در ظاهر مدعی ایمان و علم دینی بودند، اما در عمل، حرص و خودخواهی مانع پذیرش حق در وجودشان میشد.
قرآن با این بیان، چهرهای از دشمنی یهود ترسیم میکند که نه از جهل، بلکه از حب دنیا و از دست دادن منافع سرچشمه میگیرد. همین روحیه، سبب شد که آنان با هر پیامبری که اصلاح و عدالت میآورد، درگیر شوند؛ از موسی تا عیسی و در نهایت با محمد صلیالله علیه وآله.
نشانهای از لجاجت فرعونی در رفتار بنیاسرائیل
آیات ۱۰۱ تا ۱۰۴، بخش تازهای از ماجرا را باز میکند و با یادآوری داستان موسی و فرعون، نوعی مقایسه میان طغیان فرعون و روحیه سرکشی بنیاسرائیل به نمایش میگذارد. خداوند به پیامبر میفرماید: ما به موسی نه نشانه روشن دادیم، اما فرعون به او گفت: من گمان میکنم تو سحر شدهای. این آیه یادآور است که طغیان در برابر حق، الگوی مشترک همه دشمنان الهی است؛ از فرعون گرفته تا یهودیانی که پیامبر اسلام را ساحر مینامیدند.
تکرار این تاریخ در رفتار یهود، نشان میدهد که فساد و دشمنی آنان ریشه در سنتی دیرینه دارد. همانگونه که فرعون با غرور و قدرتطلبی در برابر موسی ایستاد، یهودیان نیز با تکیه بر علم و ثروت خویش در برابر حقیقت اسلام موضع گرفتند.
وعده بازگشت حق و فروپاشی باطل
در پایان این بخش، خداوند در آیه ۱۰۴ یادآوری میکند: پس از نابودی فرعون، به بنیاسرائیل گفتیم در زمین ساکن شوید، ولی هنگامی که وعده آخرت فرا رسد، شما را دستهدسته گرد میآوریم. این آیه اشارهای دوگانه دارد؛ هم به پراکندگی تاریخی قوم یهود پس از فساد و طغیانشان، و هم به گردآوری نهایی آنان در روز قیامت برای حسابرسی.
برخی مفسران، این وعده را نشانهای از بازگشت دوباره بنیاسرائیل به صحنه تاریخ پیش از نابودی نهاییشان میدانند؛ همان چیزی که در دوران معاصر نیز در تشکیل رژیم صهیونیستی مصداق یافته است. اما در پایان، قرآن وعده میدهد که این تجمع موقتی، سرانجامی جز نابودی و شکست در برابر اراده الهی ندارد.
این آیات نشان میدهد که دشمنی یهود با پیامبران و امتهای الهی، صرفاً مسئلهای تاریخی نیست بلکه ریشه در روحیهای دارد که از ایمان تهی و از خودبرتربینی پر است. قرآن با یادآوری سرگذشت فرعون و بنیاسرائیل، به مسلمانان هشدار میدهد که سرنوشت طغیانگران همیشه یکسان است: سقوط، رسوایی و پراکندگی. ایمان حقیقی، در برابر قدرت خدا تسلیم میشود؛ اما هر که به علم، ثروت یا نژاد خود مغرور گردد، سرنوشتی جز سرگردانی نخواهد داشت.
تلاوت این آیات را که در صفحه ۲۹۲ قرآن کریم واقع است، ببینید و بشنوید.