به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کتاب «برج آزادی» نوشته مارکوس عارفی از سوی انتشارات ایرانشناسی با همکاری بنیاد رودکی و مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی یکشنبه ۱۶ آذر در سالن اصلی برج آزادی با حضور حامد مظاهریان، رئیس دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، نصیر حیدریان، رهبر ارکستر سمفونیک تهران و جمعی از پژوهشگران تاریخ و علاقهمندان فرهنگ، هنر و معماری رونمایی شد. این گزارش در ایبنا منتشر شده است. بخشهای تاریخی آن را برگزیدهایم که در ادامه میخوانید:
اهمیت خوانش پیدایی بناهای تاریخی
بیژن شافعی، آرشیتکت و پژوهشگر معماری دوران تحول به «تحول معماری در ایران» پرداخت و درباره اهمیت این اثر و جایگاه برج آزادی در مطالعات معماری معاصر ایران سخن گفت. او انتشار این کتاب را گامی ارزشمند در مستندسازی تاریخ معاصر و معرفی دقیقتر این بنای ملی دانست.
او افزود: با توجه به پهناوری ایران معماری در این سرزمین نیازمند پژوهش و تحقیق بیشتر است. تمدن جیرفت یکی از مهمترین و کمشناختهشدهترین تمدنهای باستانی ایران است که حدود ۵ هزار سال پیش در منطقه جنوب شرقی ایران شکل گرفته است اما ناشناختیهای بسیاری دارد و اطلاعات آن به شکل گسترده در حال پیدا شدن است.
وی ادامه داد: در معماری گذشته باستانی درباره معماری بومی اطلاعاتی کمی وجود دارد و ما فکر میکنیم همهجای ایران را میشناسیم اما بناهای تاریخی بسیاری وجود دارد که از وجودشان بیاطلاع هستیم. رنگ نقش ویژهای در معماری مرکزی ایران دارد. آنچه درباره گذشته ایران تحقیق شده است به طور مشخص از ابتدای قرن گذشته در کتابهای آرتور پوپ، آندره گدار و گیرشمن میتوان دید. کتاب «المآثر و الآثار» یک اثر تاریخی است که تصویر خوبی از دوران تحول معماری در ایران را به تصویر میکشد. این کتاب توسط محمدحسن صنیعالدوله از رجال خوشنام دوره قاجار تالیف شده است و به همت ایرج افشار به سامان رسیده است. کتاب به ذکر جزئیات دوران سلطنت ناصرالدینشاه، مقامات دولتی و حکومتی و نظامی، جنگهای داخلی و مرزهای کشور و سایر مسایل دوران قاجار میپردازد و به تحول معماری در ایران نیز اشاره میکند.
سه شهر یادمانی در سده اخیر براساس خرد جمعی
این معمار و مستندساز معماری دوران تحول سپس به مدرسه دارالفنون نیز اشاره کرد و گفت: دارالفنون منشا تحول اساسی در دوره قاجاریه است و انقلاب مشروطیت در افتتاح این مدرسه نقش بسزایی داشته است. در دوره ۵۰ ساله دوره رضاشاه و محمدرضاشاه سه شهر یادمانی در سده اخیر براساس خرد جمعی شکل گرفته است. آرامگاه فردوسی در سال ۱۳۰۷، آرامگاه ابن سینا در سال ۱۳۲۴ و برج آزادی در سال ۱۳۴۵ بناهایی هستند که براساس خرد جمعی شکل گرفتهاند و در تاسیس آن خرد جمعی دخالت داشته است.
وی به خوانش پیدایی بناهای تاریخی نیز پرداخت و افزود: ما کمتر درباره بناهای تاریخی و آثاری که در دوران تحول شکل گرفتند خوانش پیدایی داریم. کتاب «برج آزادی» خوانش معماری و خوانش پیدایی دارد و ما بیشتر اوقات از کار فیزیکی یک مجموعه بیخبر هستیم و فقط اطلاعات پراکندهای در این زمینه داریم. وقتی علی آلداود کتاب «امیرکبیر و ناصرالدینشاه» را مینوشت میگفت کاخ گلستان هزار جلد کتاب درباره تاریخ قاجاریه دارد اما فقط ۳۰۰ جلد آن به مرکز اسناد ملی رفته و به ۷۰۰ عنوان آن دسترسی وجود ندارد. تقریبا بیشتر کارهای فرهنگی در ایران به همین شکل است. یک مجموعه دوجلدی درباره موزه ایران باستان نوشته شده اما درباره کاخ شمسالعماره هیچ کتابی نوشته نشده است حتی درباره فیزیک آن کتابی پیدا نمیشود. در فرانسه سالی ۳۶۵ میلیون کتاب فروخته میشود یعنی روزی یک میلیون و این فروش کتاب در فرانسه شگفتیآور است.
مارکوس عارفی، مولف اتریشی-ایرانی کتاب «برج آزادی» نیز توضیحاتی درباره روند تحقیق منابع مستند تاریخی و نگاه هنری خود در نگارش این اثر ارائه داد و گفت: برای من افتخار بزرگی است که این کتاب جامع درباره برج آزادی را به شما معرفی کنم. تالیف این کتاب برای من به مانند سفر بزرگی بود از ایده نوشتن این کتاب تا نتیجهاش که اکنون میبینید.
او سپس به معرفی خود پرداخت و گفت: من در سال ۱۹۷۰ میلادی ۱۳۴۹ خورشیدی در گراتس به عنوان پسر ارشد مادری اتریشی و پدری ایرانی به دنیا آمدم و تا سن ۱۴ سالگی به همراه دو خواهر و برادرم در تهران زندگی میکردم و تا زمان انقلاب ۱۳۵۷ به مهدکودک و مدرسه ابتدایی آلمانی میرفتم. سپس همراه با خانواده به اتریش نقل مکان کردم جایی که پدربزرگ و مادربزرگم در تورل نزدیک افلنتس زندگی میکردند. از کودکی به کوهستان علاقه داشتم. دیدار مجدد با خانواده پدری و صعود به بلندترین قله ایران کوه دماوند مرا پس از ۲۵ سال به ایران بازگرداند. این علاقه دوباره به هنر، فرهنگ و تاریخ سرزمین مادری منجر به دیدارهای منظم از این شهر شده است.
برج آزادی گرما و دوستی میتاباند و خوشآمد میگوید
وی افزود: تهران برای من فقط یک شهر نیست تمام خاطراتم، ریشههایم و اقوام پدریام اینجا هستند و علاقه و عشقم به ایران هیچ وقت از بین نرفت. لمس دوباره فضاهایی که با آنها بزرگ شدم مثل بوی نان و خاطراتم و دلتنگی برای چیزهای ساده من را راهی ایران میکند. شاید بپرسید چرا یک فیزیوتراپیست کتابی درباره برج آزادی مینویسد؟ پاسخش ساده است زیرا تا به امروز کتابی جامع درباره برج آزادی پیدا نکردم. این خلاء انگیزهای شد یا بهتر بگویم وظیفه بود که با نوشتن جای خالی این خلاء را پر کنم. بیاختیار آغاز و پایان هر سفرم به ایران با بازدید از برج آزادی بوده است. برج را از دور تماشا میکنم و لذت میبرم و نزدیک میشوم تا بهتر آن را حس کنم. برج آزادی فقط یک سازه سنگی نیست برای من روح دارد و زنده است. یک روح آرام و باشکوه و در عین حال انسانی. رنگ سفید آن شاید به نظر سرد بیاید اما برج آزادی گرما و دوستی میتاباند و حس در آغوش گرفتن دارد و به انسان امنیت میدهد، گویی با ما حرف میزند و به مسافران خوشآمدگویی میکند.
عارفی گفت: ماجرا از سال ۲۰۱۷ آغاز شد. یک روز با عمویم به بازدید از برج آزادی رفتیم و هنگامی که گردشگر از تاریخ و ساخت این بنا سخن میگفت اولین جرقه در ذهنم زده شد و کنجکاوی مرا برانگیخت. نخست تصمیم گرفتم بیشتر یک کتاب عکس تهیه کنم با کمی اطلاعات درباره تاریخ برج اما وقتی شروع به کار کردم دیدم داستان این پروژه بسیار عمیقتر و جذابتر از یک پروژه تصویری است. پس از آن شروع به تحقیق و پژوهشگر درباره برج آزادی همه ذهن مرا به سوی خود میکشید. ابتدا کتاب برج آزادی در اتریش به زبان آلمانی و انگلیسی در سال ۲۰۲۴ منتشر شد و سپس به فارسی ترجمه و در ایران از سوی انتشارات ایرانشناسی منتشر شد.
۲۵۹