ازجمله فعالیتهای داوری، نشر مجله «نامه فرهنگ» است که سالها این نشریه محفلی برای اصحاب فرهنگ و اندیشه بود. این نشریه توانست طی سالهای انتشار خود تأثیر بسزایی بر این قشر از اصحاب فرهنگ و همین طور مخاطبان آن بگذارد. ماهنامه مدیریت ارتباطات در گفتوگو با داوری، ضمن بررسی جایگاه این نشریه که اینک سالهاست منتشر نمیشود، خلاء عدم انتشار چنین نشریاتی را نیز بررسی کرده است.
بخش کوتاهی از نقطه نظرات وی را اینجا و متن کامل را در سیوهشتمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید:
- تشکر میکنم که یادی از مجله نامه فرهنگ کردید و سابقه خدمت مطبوعاتی را به یاد من آوردید.
- نامه فرهنگ را من بنیاد نکردم و تصمیم به انتشار آن نگرفتم. مجله دو سالی بود که منتشر میشد اما به جهاتی که در نظر من موجه نبود، انتشار آن متوقف شد و پیشنهاد کردند که من کار را ادامه دهم.
- در هنگام قبول درباره صورت و مضمون مطالب هیچ بحثی نشد و شرط و قیدی نگذاشتند. من هم شرطی برای پذیرفتن کار مجله نداشتم. فکر میکردم برای هر شماره یک یادداشت کوتاه مینویسم و با کمک دوست عزیزم سیدمرتضی آوینی که تجربه و توانایی کار مطبوعاتی داشت مجله را درمیآوریم. متأسفانه آن عزیز گرانمایه شهید شد و طرح من بههم خورد، ولی چون کار شروع شده بود نمیتوانستم آن را رد کنم. دوستان دیگر به من مدد کردند و با مدد آنان حدود 14سال انتشار مجله ادامه یافت.
- من در باب تاریخ و زمان و وضع کنونی جهان و کشور خودمان نظر خاص دارم، اما در باب سیاست جز این نمیدانم که حکومت، دو نوع است؛ حکومتی که مسائل و مشکلات را مییابد و کم و بیش آنها را حل و رفع میکند و حکومتی که صرفاً برای حفظ خویش میکوشد و البته این حکومت موفق نمیشود. لذا کمتر به اختلافهای سیاسی اعتنا کردهام، بلکه میخواستم بدانم که طرحهای سیاسی و نظامهای فکری و ایدئولوژیها وقتی از سرزمین اصلیشان به جای دیگر میروند و مثلاً به کشور ما میآیند چه صورت و معنایی پیدا میکنند و در عمل چه بر سرشان میآید. طبیعی بود که این نظر در مجله هم انعکاس داشته باشد ولی همه مجله با نظر من هماهنگ نمیشد.
- من بیآنکه درصدد دفاع از لیبرالیسم باشم به علم و نظر احترام میگذارم و به این جهت راه ورود نظرهای متفاوت و مخالف را نمیبستم. مثلاً با اینکه نگران بودم که مبادا رأی پراگماتیک رورتی درباره نسبت دموکراسی با فلسفه، مطلق و دستور عمل سیاسی برای همه جا و همه جهان تلقی شود، قسمتی از آن را قبل از آنکه ترجمه خوب آقای دیهیمی چاپ شود در مجله چاپ کردم.
- اگر به میزگردهای مجله نظری بیندازید میبینید که اصحاب نظر را صرفنظر از اتفاق یا اختلافنظری که با آنان داشتم دعوت میکردم. در آن زمان فکر میکردم -چنانکه اکنون نیز فکر میکنم- که ما کمتر به امر سیاسی و بیشتر به اقدامات هر روز سیاسی نظر داریم و مشغولیم و همه چیز را با ملاک ظاهربینی سیاسی میسنجیم و به عواقب کارها و تصمیمها کمتر میاندیشیم و به تاریخ و تجربه تاریخی هم اعتنایی نمیکنیم. به این جهت میکوشیدم که تا میتوانم نسبت سیاست را با علم و فرهنگ و فلسفه مطرح کنم و به خصوص تأکید میکردم که سیاست و تدبیر با تفکر مناسبت دارد و حکومت همیشه قادر به هر کاری نیست و هرچه میخواهد نمیتواند انجام دهد.
- یکی از گرفتاریهای جهان در حال توسعه این است که به شرایط قول و فعل نمیاندیشد و شاید نمیتواند بیندیشد و به این جهت میپندارد که هر کاری در هر زمانی ممکن است و اگر کسی با این دعوی مخالفت کند مخالفتش را مخالفت با آزادی تلقی میکنند و حال آنکه آزادی با درک شرایط پدید میآید.
- کسی که شرایط را درک نمیکند از عهده عمل برنمیآید و به این جهت آزاد نیست، بلکه با دعوی آزادی، آزاد نبودن خود را اعلام میکند. برای رسیدن به توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی یا هر موقع و مقام تاریخی دیگر باید شرایط مادی و آمادگی روحی، اخلاقی و فکری فراهم شود وگرنه ستایش از آزادی و عدالت و تحسین توسعه پایدار و دل بستن احساساتی به آن کار آسانی است. به نظر من شرایط آن زمان گرچه از جهاتی با شرایط کنونی قابل قیاس نیست، اما اختلافها و تفاوتها عرضی است و تغییر اساسی صورت نگرفته است و به این جهت من امروز هم همچنان در باب شرایط عمل سیاسی و خروج از بنبستها و به امکان رهایی از ضرورتهای درونی و بیرونی میاندیشم.