تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۹۲ - ۰۷:۳۲

پیشرفت کشور در گرو توجه ویژه به وزارت علوم است، جایی که صدها هزار دانشجوی مستعد آمده‌اند تا علم اندوزی کنند اما مع الاسف گرفتار رکود علمی شده‌اند. وزارت علوم در همه سطوح آن نیازمند معیار قرار دادن تخصص و دانش برای انتخاب مدیران و استادانی است که بتوانند پاسخ گوی حس علم جویی دانشجویان از یک سو و نیاز علمی کشور برای استفاده از متخصصان باشد.

بحث بنده در باره این که چه کسی وزیر باشد یا نباشد نیست، بحث بر سر این است که اهمیت کلیدی این وزارتخانه برای تربیت نسل متخصص در عرصه های مختلف، از پژوهشهای علوم نوین گرفته تا علوم انسانی در ابعاد مختلف، چیزی نیست که مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد.
این مسأله که فرهنگ یکی از پایه های اساسی است برای همه پذیرفته است، اما تشخیص این که کدام بخش فرهنگ اهمیت ویژه دارد، مسأله مهمی است. در اینجا به این که کدام بخش دولتی است یا خصوصی (آزاد) هم کاری ندارم، این که چه تلاشهایی شد تا فارغ از علم و دانش همه حوزه های دانشگاهی تصرف شود و قدرت سیاسی همه را تحت سلطه خود بگیرد هم کاری ندارم، به این نکته کار دارم که دانشگاه محل تربیت نسل علمی کشور است و در حال حاضر بسیاری از بخش های آن به هزار و یک دلیل بی خاصیت رها شده و گرفتار نوعی مدرک گرایی بدون دانش شده است.
در حال حاضر بالای نود درصد از استعدادهای علمی کشور در دانشگاه ها تحصیل می کنند، - هر چند بخشی به کارگاه‌ها و کارهای عملی روی می آورند که آنها هم اهمیت زیادی دارند - با این حال آموزش های لازم در دانشگاه ها به دانشجویان جوان و مستعد داده نمی شود.
این کار در گرو آن است تا اولا در رأس وزارت فرهنگ در درجه نخست یک تحصیل کرده با بالاترین رتبه دانشگاهی باشد که معنای علم و دانش را بفهمد و پژوهش و پیشرفت را با تمام وجود حس کند.
در مقام معاونت ها و پس از آن و شاید مهم تر رؤسای دانشگاه ها هستند که باید اشخاص علمی باشند. دانشگاه اول از همه و پیش از هر چیز محل علم آموزی است و در این زمینه باید تلاش کرد تا تمام شرایط برای علم فراهم شود.
توجه به این مهم، هم نجات نسل جوانی است که بهر امید سالهای جوانی خود را به دست این دانشگاه ها می سپرد و هم برای آینده کشور که باید بر پایه دانش و تخصص پیش برود نهایت اهمیت دارد.
البته در دانشگاه کارهای تربیتی و فرهنگی و سیاسی هم باید باشد که نهادهای خاص خود را دارد و در آنها هم باید از انژری دانشجویی به طور عام و عادلانه استفاده شود و حتی همان هم برای تشویق بیشتر در جهت کسب علم باشد.
سرمایه گذاری در دانشگاه، در هر بخش آن، به خصوص فنی و پزشکی می تواند کشور را به سمت استقلال ببرد. تنها حوزه پزشکی می تواند درآمد کشور را از طریق آمدن بیماران کشورهای همسایه به ایران بسیار بسیار بالا ببرد.
اما در حال حاضر آنچه هست فرصت سوزی، بی توجهی به استعدادها و مصلحت اندیشی های گروهی است، چنان که سالها سرنوشت بزرگترین دانشگاه علوم انسانی در تهران در دست کسانی بود که بیشترین لطمه را به حیثیت علم و استاد ودانشجو زدند.
استفاده از مدیران کار آمد و علمی، استفاده از استادان برجسته، بازنشسته نکردن افراد دانشمند و مجرب و ایجاد فضاهای جدی و کارآمد برای آموزش، سختگیری و همزمان دادن سرویس بهتر به دانشجویان برای تحصیل بهتر، رشد کیفی پایان نامه های تحصیلی و دهها برنامه دیگر همراه با قطع کردن دست کسانی که مزاحمت برای علم و پیشرفت در دانشگاه فراهم می کنند، کاری است که باید مد نظر دولت جدید باشد.
یک رئیس دانشگاه خوب و متخصص و دلسوز برای علم، می تواند هزاران دانشجو را به شوق علم و تحصیل وادار به تلاش کند و کشور را از سرمایه علمی آنان برخوردار سازد. امیدواریم فارغ از خط و خطوط سیاسی در این حوزه، صرفا علم و دانش و تخصص مد نظر باشد.