چرخش مصر به سمت روسیه ایی که بیش از 40 سال پیش، انور سادات رئیس جمهور مقتول، پای آن را از قاهره کوتاه کرده بود می تواند زنگ خطری برای آمریکا محسوب شود.

تمایل مصر به برقراری مناسبات کشورش با مسکو در عالی ترین سطح و احتمال عقد قراردادهای میلیاردی نظامی با این کشور شواهدی بر بازگشت روزهایی است که یاد آور جنگ سرد میان دو ابر قدرت شرق و غرب است.
ممکن است آمریکایی ها تمایل و نقشی در روی کار آمدن محمد مرسی در مصر نداشتند، اما بعد از کودتای ارتش علیه او روی خوشی به بازگشت نظامیان به قدرت از خود نشان ندادند. نشانه روشن این ادعا قطع موقت و یا کاهش قابل توجه کمک های مالی و نظامی آمریکا به ارتش مصر است.
این چرخش سریع در سیاست خارجه مصر که در کوتاه زمانی پس از برکناری محمد مرسی روی داده، می تواند به سردرگمی و مشکلات پیش روی اوباما بیفزاید، چه اینکه او هم اکنون بر سر رسیدن به توافقی موقت درباره برنامه هسته ای ایران به شدت از ناحیه تندروهای داخلی و کارشکنی ها و مخالفت های اسرائیل و عربستان سعودی تحت فشار است.
چرخش مصر به سمت روسیه می تواند بر فشارهای داخلی به اوباما در کنگره و حتی سنای آمریکا بیفزاید به گونه ای که ممکن است توافق هسته ای با ایران و حل و فصل منازعه اسرائیل- فلسطین که از اولویت های او در دو سال پیش رو اعلام شده بود را تحت الشعاع قرار دهد.
ریشه این تحولات در تغییر رویکرد جدید آمریکا به خاورمیانه قرار دارد که دیگر نزدیکی با حکومت های مرتجع عربی از جمله عربستان سعودی در اولویت نیست. پیش از این عربستان ناراحتی و نارضایتی خود را از این رویکرد اعلام کرده بود. ریاض این رویکرد جدید آمریکا را در عدم اقدام نظامی این کشور در سوریه و سپس با افزایش احتمال رسیدن ایران و غرب به یک تفاهم بر سر برنامه هسته ای، به خوبی تشخیص داده بود.
نقش سعودی در برکناری و زندانی شدن محمد مرسی و تقویت و تجهیز ارتش با دلارهای هنگفت نفتی برکسی پوشیده نیست. اکنون به نظر می رسد ریاض با نا امید شدن از آمریکا بازی جدیدی را بر خلاف منافع و خواست واشنگتن به راه انداخته است. در واقع ریاض با این بازی جدید مصر را پس از 40 سال از آغوش آمریکا در آورده و به آغوش مسکو فرستاده است.
آمریکایی ها به خوبی می دانند که روسیه همواره در کمین فرصت ها است و هرکجا پای آنها سست شود هنوز برنداشته، روس ها جای آن را پر خواهند کرد اما در این میان قطعا ارتش مصر به تنهایی عاملیت نداشته و جز عربستان نیز به نظر نمی رسد کس دیگری حاضر به ایفای نقش در این دلالی محبت بوده باشد.
دلارهای نفتی عربستان در ابتدا و حالا تمایل به امضاء معاهدات نظامی سنگین با روسیه، به مثابه شاخ و شانه کشیدن هایی برای آمریکا محسوب می شود که بازیگردان احتمالی آن می تواند عربستان باشد.

اگر این فرض درست باشد، ممکن است به زودی همین اتفاق البته به شکلی ضعیف تر و یا نمادین، درباره پاکستان نیز رخ دهد. جایی که آمریکا سال هاست از ترس نزدیکی اسلام آباد به چین کمک های مالی و نظامی قابل توجهی را به این کشور ارزانی می کند، اما اخیرا اختلافات دو پایتخت پس از کشته شدن حکیم الله محسود رهبر طالبان پاکستان توسط پهپادهای آمریکایی، مجددا بالا گرفته است.

پیام ریاض به واشنگتن روشن است: هرگونه تغییر موضع آمریکا در منطقه که برخلاف خواست و نظر این کشور باشد می تواند به گرایش کشورهای حوزه تحت نفوذ آنها از جمله مصر، پاکستان و شاید تونس، به سمت چین و روسیه منجر شود. مضاف براینکه این کشور به تنهایی قادر است خلاء کمک های مالی آمریکا به ارتش های مصر و پاکستان را نیز پر کند.

بدین ترتیب آمریکا پیش از آنکه به تفاهمی بر سر برنامه هسته ای ایران دست یابد و پیش از اینکه بتواند اوضاع سیاسی سوریه را آنگونه که با روس ها توافق کرده سرو سامان دهد، هشدارهای قابل توجهی از سوی سعودی ها دریافت کرده است خصوصا اینکه موانع بر سر راه تفاهم با ایران و پایان دادن به بحران سوریه نیز همچنان به قوت خود باقی است.

روسیه اما فعلا و علی الحساب بدون کمترین هزینه و زحمتی برنده همه میدان ها شده است.  هم در سوریه و هم در مسئله هسته ای ایران و حالا نیز در مصر بدون آنکه کوچکترین نقشی در انقلاب یا حتی در کودتا داشته باشد به حجله دامادی می رود. اگر همه چیز همین گونه پیش برود، روسیه در مصر به منفعتی بسیار حائز اهمیت دست می یابد که می تواند نقطه عطفی در مرز بندی ها و صف بندی های جدید خاورمیانه قلمداد شود.

در این صورت در آرایش جدید خاورمیانه مسکو در موقعیتی برتر از واشنگتن قرار خواهد گرفت.

منبع: خبرآنلاین