درباره شکایت خواهران دانشجوی حزب الله از لیلا حاتمی

 

در مورد حاشیه‌هایی که برای خانم حاتمی در جشنواره کن پیش آمده است، قصد نوشتن مطلبی در میان نبود. بهترین رفتار در برابر این جور موقعیت‌ها پرهیز از هر نوع بزرگ نمایی است. گمان می‌رود معمولا در چنین مواقعی، حتی خود مسئولان مربوط هم تا زمان مقتضی سکوت می‌کنند و بعد از اتمام التهاب‌های ناشی از برخی غوغامداری‌ها، با خود آن شخص جلساتی برپا می‌کنند و توضیحاتی می‌دهند و می‌شنوند و قرار و مدارهایی می‌گذارند و تمام. قرار نیست از کاه کوه ساخته شود. اما ظاهرا هر دم از این باغ چنان برهایی می‌رسد که هر چه کاه و کوه است پشت سر می‌نهد و فرصت اندیشیدن و تأمل‌های عقلانی را می‌ستاند. نمونه اخیر غریب این فضاسازی‌های پرغوغا، اخبار دال بر شکایت جمعی از خواهران دانشجوی حزب الله از خانم حاتمی است. آنان در شکوائیه‌ای خطاب به دادسرای فرهنگ و رسانه، درخواست اشد مجازات (شلاق و حبس) را طبق بندهایی از قانون مجازات اسلامی برای این هنرمند کرده‌اند. اینکه مسئولان محترم قضایی در برابر این نوع درخواست‌ها چه واکنشی نشان می‌دهند، هنوز معلوم نیست، اما به نظر می‌رسد ذکر چند نکته در این باب خالی از وجه نباشد:

۱-آن چه این افراد به استنادش شکایت خود را تنظیم کرده‌اند، مربوط به قوانین مجازات اسلامی است. در برابر این سوال که اگر فردی ایرانی در خارج از ایران مرتکب جرمی شود، آیا محاکم داخلی می‌توانند او را محاکمه کنند یا نه؛ این قانون طبق مواد ۵ تا ۸، مواردی را تعیین و تبیین کرده است که در آن میان ماده ۷ ارتباط بیش تری با موضوع مورد بحث دارد: «... هریک از اتباع ایران در خارج از کشور مرتکب جرمی شود، در صورتی که در ایران یافت و یا به ایران اعاده گردد، طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران محاکمه و مجازات می‌شود مشروط بر اینکه: الف- رفتار ارتکابی به موجب قانون جمهوری اسلامی ایران جرم باشد. ب- در صورتی که جرم ارتکابی از جرائم موجب تعزیر باشد، متهم در محل وقوع جرم محاکمه و تبرئه نشده یا در صورت محکومیت، مجازات کلاً یا بعضاً درباره او اجراء نشده باشد. پ- طبق قوانین ایران موجبی برای منع یا موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات یا سقوط آن نباشد». طبق نظریه اداره کل امور حقوقى قوه قضاییه، این ماده ناظر به اعمالى است که در کشور محل ارتکاب هم جرم بوده و در آنجا مجازات نشده باشد؛ یعنی اگر اعمال ارتکاب‏ شده در کشور محل ارتکاب جرم نباشد، از شمول ماده ۷ قانون مجازات اسلامى خارج است. اگرچه در ‌‌نهایت نظر قاضی پرونده، حکم را رقم خواهد زد، اما با توجه به این نظریه، به نظر می‌رسد موضوع به قطعیتی هم که در این شکوائیه مطرح شده است نیست.

۲-  ممکن است خواهران حزب الله معتقد باشند این مسأله، حوزه‌ای فرا‌تر از قانون و التزاماتش دارد و در گستره شرع قرار دارد و تکلیف شرعی آن‌ها را واداشته است تا در مقابل رفتاری غیرشرعی دست به شکایت برند. آیا اجازه هست بر اساس همین شرع که تقسیم بندی معروفی بین گناهان صغیره و کبیره دارد و بزرگان فراوان حوزوی از جمله مرحوم دستغیب درباره‌اش کتاب‌هایی معروف نوشته‌اند، از این خواهران حزب الله پرسیده شود رفتار خانم حاتمی در کدام یک از فهرست‌های گناهان کبیره قرار دارد؟ این در حالی است که در سال‌هایی نه چندان دور، گناهان کبیره مسلم و متعددی از دروغ گرفته تا افترا، از دزدی و اختلاس گرفته تا آبروبری و حیثیت زدایی از دیگران، از قتل بیگناه گرفته تا عمل نکردن به عهد و وفا و... از جانب مدعیانی قدرت مدار سر می‌زد که نه فقط این خواهران حزب الله، بلکه بسیاری دیگر از همتایان مشابه‌شان از مذکر و مونث، نه تنها ماجرا را با شکایت و غوغا همراه نکردند که سکوت هم پیشه کردند و از آن فرا‌تر حتی‌گاه تلویحا و تصریحا از این «گناهان کبیره» حمایت‌هایی توجیه شده هم به عمل آوردند. اینکه برخی دوستان یاد گرفته‌اند به جای داد و فریاد و تهدید و ارعاب وسط خیابان، رفتار مدنی همچون شکایت نزد نهادهای قانونی بروز دهند، البته جای شکر فراوان دارد، اما بد نیست گاهی هم به این بیندیشند که چه شده وزن گناهان کبیره برای برخی از کسانی که خود را حزب الله می‌نامند، بسیار بسیار سبک‌تر از موضوعاتی است که در فهرست معاصی بزرگ ثبت نشده‌اند. آیا این تداعی بخش سخن معروف امام علی نیست که اسلام را همچون پوستین وارونه‌ای بر تن کرده‌اند؟ حزب اللهی بودن به شعار و شعر و شعائر نیست؛ به شعوری است که توانایی درک مقدورات و مقدرات دینی و الهی را داشته باشد.

۳-  از بانویی هنرمند که رفتار و موقعیتش در طول سال‌ها فعالیت حرفه ای‌اش در سینما، دلالت بر وقار و متانتی مثال زدنی می‌کرد، در برابر یک غافلگیری کوچک، موقعیتی سر زده که تناسبی با برخی هنجارهای رسمی داخل ایران ندارد و البته فی نفسه و به ویژه در چهارچوب آداب اجتماعی غیرایرانیان، نه تنها غیراخلاقی نبوده که متناسب با هنجارهای اخلاقیشان هم هست. برخی رفتار‌ها ذاتا قبیح و غیراخلاقی است (مثل دروغ و قتل و غیبت و...) و برخی دیگر در چارچوب قراردادهای درون گروهی یا آیینی یا ایدئولوژیک قالب هنجار و ناهنجار به خود می‌گیرند. بد نیست در مواجهه با برخی مسائل، ابتدا سابقه و صبغه و اراده و نیت اشخاص و نیز ظرفیت ذاتی هنجاری رفتارشان مد نظر قرار گیرد و سپس به نمایش تورم رگ گردن پرداخته شود. موجب تأسف فراوان است که موضوعی جزئی (که می‌توانست بعدا در برخی گفت‌و‌گو‌ها با متولیان امر حل و فصل شود)، چنان بزرگنمایی شده که نفس افتخار شرکت بانوی هنرمند سینمایمان در داوری جشنواره‌ای معتبر و بزرگ، تحت الشعاعش قرار گرفته است و حتی پای متن نویسی رییس جشنواره هم پیش آمده که چه کسی در این باب پیشقدم بوده و... فضایی نازل و زننده جایگزین ساحتی هنری و فرهنگی شده است. معلوم نیست ‌‌نهایت خواسته معترضان به کجا قرار است برسد؛ حذف لیلا حاتمی از سینمای ایران؟‌‌ همان سان که چند سال قبل به دلیل سختگیری‌های نا‌به جا و بیش از حد، هنرمند جوان توانای سینمایمان را خودمان هل دادیم به سمت آن سوی مرز‌ها و اینک از شمایلش، چیزی جز بازی‌هایی‌ گاه به‌گاه و به چشم نیامدنی باقی نمانده است؟ شاید هم دوستان دلشان را خوش کرده‌اند به برخی بازیگران کم استعداد که اخیرا در تملق گویی از بزرگان، استعداد خود را بروز داده‌اند و یا شاید آن‌هایی که اخیرا به جای راه رفتن روی زمین، به میزان سطح پرواز خود می‌اندیشند و از آن بالا دیگران را کرم خاکی می‌بینند...