اساساً عبرت آموزی از کارنامه دیروزمان برای ساختن فردای بهتر در فرهنگ عمومی و کشورداری یا وجود ندارد و یا اندک موردی داشته ایم که توانسته باشیم از داشته هایمان بهره برداری کنیم . سالی که گذشت را مانند همه امور می توان از جهات اقتصادی و سیاسی و دینی و... به تحلیل نشست لکن من بازبان اقتصاد و سیاست ودین آشنایی ندارم اما از منظر حقوق عمومی دغدغه های سیاسی و دینی سال گذشته را خواهم نوشت تا شاید بتوانم حق قلم را اداء کنم.
مردم با مشارکت کم نظیر خود در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و برگزاری آرام انتخابات ، نوید بلوغ و همدلی و بالندگی حاکمان و مردم را به نمایش گذاشتند و پژواک امید را در تمامی طبقات اجتماعی گسترانیدند و چنین فهمیده می شد که مردم راه اصلاح امور کشور را از مسیر صندوق های رآی دنبال خواهند کرد و مسیر اغتشاش و فریاد را مسیر مناسبی نمی دانند و از سوی دیگر حاکمیت هم صدای مردم را شنیده و می خواهد با اصلاح روش ها به خواسته های مردم جواب مثبت داده و با اعتماد عمومی ، واگن قطار انقلاب را به عدد فرد فرد مردم ایران زمین افزایش داده به گونه ای که بتوان همه مردم را سوار بر قطار دید و پیاده ای دیده نشود لکن با کمال تآسف چنین آرزویی به ثمر ننشست و گسست بین حاکمیت و مردم بیش از گذشته شد و مردم مظلوم و بی پناه نتوانستند برخی از مدیران را از خواب سنگین بیدار کنند و از سر ناچاری اجازه دادند افرادی سود جو ، اجتماع آرام مردم را آلوده به اغتشاش کردند و شعارهایی سرداده شد که می شد با تدبیر و بدون فوت وقت مشکل را درمان کرد اما... به گونه ای که وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران در گزارش خویش از اغتشاشات دی ماه سال 96 تصریح می کند که : هفتاد در صد مردم همدلی کردند !! که در یادداشت های پیشین به عاقبت این نوع همدلی ها هشدار داده ام .
سال 1396 انقلاب در آستانه چهل سالگی قرار گرفت اما نشانی از چهل ساله شدن در رفتار حاکمیت با مردم دیده نشد و عصای احتیاط و دقت و تفکر و آرامش از دست متصدیان امور بر زمین افتاد و میدان به دست افراد تند رو افتاد به گونه ای که حصر تداوم یافت و خوبان و نجیبانی خانه نشین شدند و متخلفان اقتصادی بر کارهای دیگری گمارده شدند و باز اصرار پشت اصرار که ما خوبان روی زمین هستیم و برگزیده شدیم برای نجات بشریت و حتی یکی از کهنسالان عرصه اداره کشور پیشنهاد راه اندازی دانشگاه امام شناسی « امام خمبنب » را در سطح جهان داده است که معلوم می شود احمدی نژاد هنوز زنده است زیرا افکار و خیالپردازی های او را آرزو دارند بی آنکه زمبنه ها و ساختار امکان چنین فرصت هایی شناسایی شود و اندکی تفکر و مشورت با دستگاه دیپلماسی کشور شود .
حضور رحیم مشایی و باند مافیای احمدی نژاد در مقابل سفارت انگلیس در تهران و نسبت دادن صدور حکمی علیه آقای بقایی به دستور دولت انگلستان و آتش زدن رآی صادره بر بی اعتمادی مردم به نظام افزود و کد مستقل بودن از قدرت های جهانی را از کشور ربود و مهمترین قوه کشور را نه ؛ بلکه ساختار اداره کشوررا به انگلیسی بودن متهم کرد که هرنوع پاسخی به آن « تف سربالایی بیش نیست » احمدی نژاد کاری کرد که نه تنها شناسنامه اصول گرایان و اصلاح طلبان را باطل کرد بلکه حقیقت انقلاب و زندگی چهل ساله مردم کشورم را هم با ابهام روبرو ساخت و بی اعتمادی را در روزهای منتهی به سال 96 به اوج خود رساند .
در هرصورت انتظار این بود که سال 1396 ظرفیت ، عمق نگاه ، جامعیت ، سلامت ، مردم داری و اعتماد سازی بیشتر در رفتار حاکمیت با تمامی طبقات افزایش پیدا کند اما نه تنها چنین نشد بلکه شاهد شدت بی اعتمادی و تقویت تحجر و بی وفایی به حقوق مسلم مردم بودیم وبه بهانه ای ؛ بر خطوط قرمز کشور افزوده و دایره زندگی را برای دلسوزان و درد شناسان تنگ تر کردند و برفراوانی شبهات و ابهامات تآکید کردند .
نویسنده این سطور در انتظار روزی است که در پاسخ به درخواست حاکمیت برای اصلاح روش ها و فرایندها و از بین بردن گسست بی اعتمادی و ... اظهار نظر کند .
دکتر مرتضی بهشتی حقوقدان و پژوهشگر