به عادت هرسال حلوا را پخت. بویش در ساختمان پیچید.
خواست کمی دراز بکشد و قبل از افطار، آن را بین همسایهها پخش کند.
2-3 ساعت بعد افطار، خادم مسجد گفت نثار روح حاجیه کبری خانوم که امسال دهن خودش با حلوایی که پخت، شیرین نشد، فاتحه معالصلوات.
5757
محمدرضا مهاجر
به عادت هرسال حلوا را پخت. بویش در ساختمان پیچید.
خواست کمی دراز بکشد و قبل از افطار، آن را بین همسایهها پخش کند.
2-3 ساعت بعد افطار، خادم مسجد گفت نثار روح حاجیه کبری خانوم که امسال دهن خودش با حلوایی که پخت، شیرین نشد، فاتحه معالصلوات.
5757