لیلارزاقی: اقدام اخیر دولت و برخی از وزرای آن در اعلام لیست شرکتهایی که برای واردات کالا ارز دولتی دریافت کردهاند، با واکنشهای متفاوت بسیاری همراه بوده است.
گروهی امیدوارنه این اقدام را گام روبه جلو دولت در مبارزه با فساد و سوء استفاده اداری و در راستای بهبود روابط دولت - ملت ارزیابی کردند و گروهی دیگر همچنان بر طولانی بودن روند اعتمادسازی بین مردم و مسولین باور دارند. با این همه، اینکه رویکرد اخیر تا چه اندازه مبتنی بر واقعیات اجتماعی و اقتصادی است و تا چه حد در جلب اعتماد عمومی موثر است، نکتهای است که به باور بسیاری باید مشمول مرور زمان شود، تا قابل تحلیل باشد.
با مردم بیگانه نباشیم
امان الله قرائی مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه ضمن مثبت خواندن اقدام اخیر دولت در ارائه لیست شرکتهایی که ارز دولتی به آنها تخصیص یافته به خبر آنلاین میگوید: اتخاذ رویکرد شفاف سازی و روشنگری در رابطه دولت و ملت تاثیر مثبتی دارد. مردم انتظارشان این است که اعمال و رفتار و تصمیماتی که محرمانه و سیاسی نیست، شفاف باشد. هرچه حکومتها با مردم به اصطلاح خودمانی، رو راستتر باشند و شفافتر حرف بزنند و واقعیتهای اجتماعی را که بر زندگی مردم تاثیرگذار است بیان کنند، دوام نظام حاکمیتی آنها بیشتر خواهد شد. امروزه یکی از اصول دموکراسی این است که مردم را محرم خودمان بدانیم و با آنها بیگانه نباشیم و آنها را به خودی و غیرخودی تقسیم نکنیم.
او با اشاره به تقویت اعتماد اجتماعی در نتیجه تدوام روند شفافسازی در سایر سطوح حاکمیتی میگوید: صحبتهای اخیر معاون ریس جمهور در خصوص اشخاص و گروههایی که فساد مالی دارند و او آنها را خائنین به کشور و مردم خوانده بود، درست است. این افراد واقعا خائن به مردم و کشور هستند چون هیچ تعهد و احساس مسولیتی نسبت به کشور و وضعیت مردم ندارند. چطور میشود که یک جوان سی و چند ساله در شرایط بحران اقتصادی فعلی چند تن طلا بخرد. اگر این روشنگریها مثل سایر کشورهای توسعه یافته انجام شود، اعتماد اجتماعی در بین مردم تقویت میشود.
سرمایه اجتماعی در گرو جلب اعتماد مردم است
این جامعه شناس تقویت سرمایه اجتماعی را دیگر مولفه قابل توجه در روند شفاف سازی میداند و میگوید: تا همین اواخر در جامعه شناسی سه نوع سرمایه مطرح بود. مثل منابع طبیعی . میگفتند هر چه طلا و جواهر و نقره داشته باشید، ثروتمندتر هستید. پس از منابع طبیعی بیشتر بهره برداری کردند. بعد در دوره ای از روند شناخت سرمایه در جامعه شناسی، تکنولوژی و برخورداری از دانش ابزارآلات تکنولوژیک یک مزیت اجتماعی محسوب شد. در دوره های بعد نیروی انسانی و اهمیت دادن به نیروی انسانی موضوع قابل توجهی بود. در آن دوره معتقد بودند معلم، پزشک، روزنامه نگار، مهندس و غیره در زمره نیروی انسانی جامعه هستند که البته همچنان هم بسیار مهم است. اما در دوران معاصر جامعهشناسی، افرادی مثل فوکویاما میگویند اگر ما آن سه سرمایه را داشته باشیم اما سرمایه اجتماعی را نداشته باشیم که با همین روشنگریها و اعتماد اجتماعی حاصل میشود، به نتیجه مطلوب در جامعه نمیرسیم. فوکویاما جلب اعتماد را دو نوع میداند، یکی افقی و دیگری عمودی. اعتماد عمودی بین مسولین و مردم و بالعکس اتفاق میافتد و اعتماد افقی در جلب اعتماد بین مردم با یکدیگر تجلی پیدا میکند.
به باور این جامعه شناس، شفافیت و روشنگری زیربنای اعتماد عمودی بین دولت و ملت است. قرائی مقدم میگوید: وقتی اعتماد عمودی بالا رفت، مردم و دولت یکی میشوند. در آن صورت است که مردم میتوانند به نظام، به مسولین و سلسله مراتب بعدی اعتماد کنند ولی وقتی میشنوند در شرایط بحران اقتصادی به یک باره یک جوان سی و چند سال چند تن طلا خریده، اعتماد عمودی خدشهدار میشود و وظیفه دولت در چنین شرایطی سنگینتر و مهمتر است.
دردهای جامعه از بیاعتمادی است
او در پاسخ به این سوال که تا چه حد این اعلام شفافیتها واقعی است و از سوی مردم قابل باور است، میگوید: این شفافیت در واقعیت بسیار کم است. مردم همچنان به ساختار اعتماد ندارند.تمام دردهای جامعه ما از بیاعتمادی است. اگر بازار اعتصاب میکند، اگر در گوشهای از ایران اعتراضها به بحران بیآبیادامه دار میشود، دلیلش این است که مردم به ساختار اعتماد ندارند. در همین راستا به نظر من، رویکرد اخیر دولت مبنی بر شفافسازی تخصیص ارز هم میتواند در ادامه فشار و اعتصاب دو سه روزه بازار قابل ارزیابی باشد. بازار همواره در تاریخ جامعه شناسی ایران یکی از مراکز قدرت بوده است. چه در دوره قاجار ، چه در دوره شاه وچه در دوره فعلی قدرت داشته است و اثر خودش را هم میگذارد. به همین دلیل فکر میکنم رویکردهایی از این دست نتیجه فشار گروههای اجتماعی از جنس بازار است.
او میگوید: در بازار خیلی از طیفهای اجتماعی حضور دارند. دیگر نمیتوانند بگویند اینها دانشجو هستند، یا کارگرند یا زنان هستند که معترضند. در بازار موتلفه حضور دارد، گروههای سنتی هستند و غیره. بنابراین ایستادن در مقابل خواست بازار مشکل است و دیدید که اگر ادامه دار میشد دولت درگیر بحران های امنیتی میشد. این شد که اول وزیر ارتباطات شروع کرد و بعد یک به یک شروع به شفافیت در خصوص ارز تخصیص یافته کردند.
مردم همچنان تردید دارند
به اعتقاد این جامعه شناس، جامعه به مثابه آزمایشگاهی است که اگر کنش مثبتی اتفاق بیفتد جامعه نسبت به آن واکنش مثبت نشان میدهد ولی هنوز هم میبینیم که چنین کنشی از سوی دولت با تردیدهایی از طرف مردم مواجه است. در همین چند روزی که از اعلام لیست شرکتهایی که ارز دولتی دریافت کردهاند گذشته، سیلی از اظهارنظرها مانند اینکه « اینها از خودشان هستند» یا « اگر راست میگویید باقیه لیستها را رو کنید» و غیره ارائه شده که نشان میدهد، روند اعتماد متقابل با چالشهایی مواجه است.
قرائیمقدم در این باره میگوید: به لحاظ جامعه شناسی تاریخی، رابطه دولت به معنای کل ساختار حکومتی با مردم در جامعه ایران همواره با گسست هایی همراه بوده است و همواره رابطه دولت با ملت بر دروغ و ریا مبتنی بوده و هیچگاه مردم به ساختار حکومت اعتماد نداشتهاند. چون حکومتها در طول تاریخ از دوره صفویه و بعدها سایر حکومت ها با مردم شفاف برخورد نکردند و به فکر منافع خود بودند. الان هم مردم میگویند اینها از حکومت هستند و آقازاده هستند. مردم هنوز در حال مزمزه کردن این کنشها هستند تا روند اعتمادسازی کامل شود. با این اعتراضات اخیر هم مردم نشان دادند، کبریتی روشن شده، اگر این روند اعتمادسازی دوام نیاورد این کبریت روشن شده، منفجر خواهد شد. بنابراین به نظر من این شفافسازیها باید به صورت واقعی ، ادامه داشته باشد.
او ادامه میدهد: هرچه حکومت اقدام به روشنگری بیشتری کند و مردم را از خودش بداند در آن صورت است که میتواند عوامل درون زا را در مقابل عوامل برون زا تقویت کند. باید خودمان را مستحکم کنیم و از مکانیسم دفاعی فرافکنی دور کنیم. اینکه هر مساله و اعتراض اجتماعی را به توطئه خارجی نسبت دهیم نوعی فرافکنی و پس زدن مطالبات مردمی است. این ضعف ماست که دشمن فرضی میسازیم. باید مشکلات را بپذیریم تا بعد بتوانیم نسبت به حل آنها و جلب اعتماد اجتماعی اقدام کنیم.
مطالبه شفافیت از طریق نهادهای مدنی
با این حال برای تداوم روند شفاف سازی همچنان جای خالی نهادهای واسط بین دولت و مردم خالی است. قرائی مقدم، جای خالی نهادهای مدنی را در فرآیند شفاف سازی که در بستر پروژه دمکراسی خواهی قابل توجه است، محسوس میداند و از آن به عنوان یکی از مشکلات اساسی در روند تحقق مطالبات مردم یاد میکند و میگوید:به لحاظ جامعه شناسی تاریخی، حکومت های تمامیت خواه، هیچگاه نگذاشتند نهادهای مردمی در ایران پا بگیرند چرا که نهادهای مدنی را دشمن خود میدانند و الان هم همینطور است. نهادهای مردمی در ایران متاسفانه در سالهای اخیر نیز با محدودیتهای زیادی مواجه بودهاند. اگر این نهادهای مستقل وجود نداشته باشند، روند خواست شفافیت و پاسخگویی و تداوم آن با مشکلاتی مواجه است.
۴۲۴۲